احتمالا قبلا دیده اید ۵۰ بازی برتر یوروگیمر در سال ۲۰۲۳، اما ما نمی خواستیم افکار پایان سال خود را در آنجا رها کنیم. لیست های بزرگ گاهی اوقات می توانند غیرشخصی به نظر برسند و همانطور که می دانید سلیقه ها در بازی ها می تواند بسیار شخصی باشد. بنابراین میخواستیم نوع دیگری از فهرست را گردآوری کنیم، چیزی که به شما – در سطح شخصیتر – بازیهایی را نشان دهد که ما، افرادی که برای Eurogamer مینویسیم، امسال واقعاً از آنها لذت بردیم.
این سری کوتاه از مقالات، پنج مورد برتر را از تعداد انگشت شماری از مشارکت کنندگان مختلف Eurogamer جمع آوری می کند، و ما تعداد انگشت شماری از آنها را هر روز به مدت چهار روز منتشر خواهیم کرد. ما پنج نفر برتر را سفارش نمی دهیم زیرا این بار واقعاً در مورد آن نیست – سفارش چیزها. در اینجا برای ما مهمتر است که دلیل آن را به شما بفهمانیم.
آه و لطفا با خیال راحت – در واقع، احساس دلگرمی داشته باشید – تا پنج مورد برتر خود را در زیر به اشتراک بگذارید.
مت
دوزخ مدیترانه ای
تا آنجایی که در آسانسورها پیش میرود، لورنزو ردائلی، توسعهدهنده انفرادی، جمعبندی مدیترانه دوزخ – «یک بازی سادیستی که در آن میتوانید سه ضربه بورژوازی را شکنجه دهید و آنها را به سمت وحشتناکترین و وحشتناکترین پایانها سوق دهید» – قطعاً کار را انجام میدهد، اما به سختی میتواند نشان دهد که چگونه شگفتانگیز بودن این رمان بصری شریرانه، از نظر عاطفی خردکننده و بیهیچوجه عجیب دوستی و آسیبهای پس از کووید در آفتاب ایتالیا واقعاً شگفتانگیز است. در قلب خود، این یک نمایشنامه اخلاقی است – داستانی از سه گرهگشایی خشونتآمیز و اجتنابناپذیر در مواجهه با سکونهای احساسی، فرهنگی و سیاسی – اما یکی از آنها با رشتهای ویرانکننده از اعتبار عاطفی همراه است، حتی زمانی که به سمت همهچیز متمایل میشود. وحشت مدیترانه جهنم پتک یک بازی است، نشخواری متراکم، نگرانکننده، تحریکآمیز، بازیگوش، شاعرانه، گاهی عمیق و اغلب عمیقاً خندهدار درباره جستجوی گاه فلجکننده مکانی در سایه بیحقوقی زندگی مدرن – و به راحتی میتوان بی امان ترین و خفه کننده ترین بازی شیک سال ۲۰۲۳٫
Shadow Gambit: The Cursed Crew

من باید اعتراف کنم؛ از روزی که نقد من منتشر شد، پشیمان شدم که بازی Shadow Gambit: The Cursed Crew را با پنج ستاره کامل دریافت نکردم. این بازی غم انگیز نهایی توسط توسعه دهنده Mimimi Games – استودیویی که شهرت چشمگیر خود را بر اساس کاتالوگ بازی های تاکتیک مخفی کاری برجسته به سبک Commandos ایجاد کرده است – مسلماً فرمول برنده تیم را به کلی متزلزل نمی کند، اما فقط آن را به جلو می اندازد. تا جایی که می تواند پیش برود و این کار را با سبکی باورنکردنی انجام می دهد. این یک ماجراجویی دزدان دریایی به طرز شگفتانگیزی تصفیهشده، عمیقاً ارزشمند و با شخصیت غیرقابل مقاومت است (کجای دیگری میتوانید متحدی را با کشیدن آنها از هواپیمای جسمانی پنهان کنید، یا دشمن را در یک توپ قابل حمل فرو کنید تا آنها را از سر راه پرتاب کنید؟) این فقط یک شادی است؟ بازی کردن این یک دستاورد خیرهکننده است – به همان اندازه که فرصتهای تاکتیکی فراوانی دارد – از یک استودیوی در راس بازیاش، و فقط ویرانگر است که سفر میمیمی به اینجا ختم میشود، هرچند در چنین ارتفاعی عظیم.
شعارهای سنار

برنامهنویس Rundisc’s Chants of Sennaar مطمئناً اولین بازی نیست که باستانشناسی زبانی را به بازی تبدیل میکند، اما چیزی شگفتانگیز در مورد خلوص رویکرد آن در اینجا وجود دارد. آوازهای سنار بدون قوس های داستانی پیچیده و ضربات شخصیت ها، زبان – یا بهتر است بگوییم زبان ها – را به ستاره مطلق تبدیل می کند، کلماتی که به درون، بیرون تا می شوند، به یکدیگر اطلاع می دهند، آخرین را در مجموعه ای خیره کننده و ماهرانه از معماهای معنایی هماهنگ می کنند. بازیکنان برای استنباط معنای نمادهای ناآشنا. این که Chants of Sennaar میتواند پیچیدگیهای پنج زبان به هم پیوسته خود را – که هر کدام اغلب در پارامترهای شگفتانگیز متفاوتی کار میکنند – با چنین ظرافتهای معمولی کنار بگذارد، به خودی خود یک دستاورد شگفتانگیز است. که این کار را در حالی انجام میدهد که بهطور بیکلام پنج فرهنگ متمایز شگفتانگیز را ایجاد میکند و حس شادی ارتباط انسانی را به کل چیز القا میکند، آن را حتی بیشتر میکند.
Hi-Fi Rush
Hi-Fi Rush از Tango Gameworks که مانند شعله خورشید تابستانی در یک غروب زمستانی تاریک در اعماق ژانویه ظاهر شد، یک سال کاملاً غیرمنتظره، اما کاملاً مناسب، منادی یک سال فوقالعاده از انتشار بازیهای ویدیویی بود – سال برندهی آن. -دو ترکیبی از مبارزه با ریتم آرکید بی عیب و نقص و ماجراجویی با رنگ اولیه ظاهراً از جهانی که در آن دوران طلایی سگا هرگز نمرده بود، فرار کردند. قلب تپنده همه آن – آن دعوای پر هرج و مرج موزون و مسحورکننده – یک منظره موسیقی خیره کننده و تپنده همراه با کشمکش مبتنی بر زمان است که اعماق غیرمنتظره ای را پنهان می کند. این به تنهایی میتواند Hi-Fi Rush را به یک تلاش ارزشمند تبدیل کند، اما جذابیت، شوخ طبعی و سبک بیپایان که با آن همه چیز ارائه میشود، یک بازی جذاب را به چیزی کاملاً غیرقابل مقاومت تبدیل میکند.
پیله

من فکر نمی کنم من هستم کاملا همانطور که با Cocoon به عنوان برخی از آن گرفته شده است – سخت است که از نظر احساسی در یک بازی به این حد دور افتاده سرمایه گذاری کنید – اما نمی توان منکر نبوغ اغلب نفس گیر آن شد. معمای توسعهدهنده هندسی یک چیز فوقالعاده هوشمندانه است، پیچیدگی مفهومی جهانهای آن در جهانها همواره تهدید میکند که بازیکنان را تحت تأثیر قرار دهد. چیزهای مغزی بیش از حد – اما یکی از تاثیرگذارترین ترفندهای Cocoon، در مجموعه کاملی از ترفندهای چشمگیر، روشی است که با ظرافت، بدون هیچ زحمتی بازیکنان را بدون لغزش تا مرز گیج شدن هدایت می کند. نتیجه این نادر بودن نسبی است – بازی ای که نه تنها هوشمندانه به نظر می رسد، بلکه باعث می شود در کنار آن احساس بسیار باهوشی نیز داشته باشید – و به عنوان یک امتیاز اضافی، شاید بدترین و آزاردهنده ترین بازی بیگانه سال باشد. با این وجود، آن باسهای یک ضربهای میتوانند یک کار را انجام دهند.
لیو
اسموشی به خانه بیا

این یک بازی پلتفرم ماجراجویی کوتاه است که تنها چند ساعت طول می کشد تا کامل شود و واقعاً فقط چند دقیقه زمان نیاز دارد تا روی من تأثیر بگذارد. اگرچه توسعهدهنده SomeHumbleOnion گفته است که A Short Hike و Zelda یکی از بزرگترین الهامبخشهای Smushi Come Home بودهاند، وقتی برای اولین بار آن را بازی کردم به یاد پلتفرمرهای سه بعدی افتادم که در کودکی بیپایان بازی میکردم. Spyro: Year of the Dragon و Croc: Legend of the Gobbos همانهایی بودند که بلافاصله به آنها فکر کردم، با نسخه ای واقعا سالم از قسمت های ابتدایی Ocarina of Time ترکیب شدند. این به من احساس کاوش و شگفتی داد که صادقانه برای یافتن آن در دنیای پس از قرنطینه تلاش کردم.
ترا نیل

آ پست اخیر از هارد دیسک این یکی را برای من خلاصه می کند – بازی ویدیویی خارق العاده به شما امکان می دهد دنیایی را تصور کنید که در آن مردم برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی گرد هم می آیند. متأسفانه یک جورهایی درست است. هنگامی که بیشتر مشارکت کنندگان در تغییرات اقلیمی شرکت های بزرگی هستند که نمی خواهند به آن بپردازند، احساس ناتوانی آسان است و فکر کردن به دنیایی که در آن بتوانید وحشیانه ترین رویاهای خود را انجام دهید (مانند مقابله با تغییرات آب و هوا) خوب است. Terra Nil یک بازی استراتژیک عالی است و من هرگز از دیدن سیل رنگ ها به زمین های بایر خسته نمی شوم.
بازی RPG سوپر ماریو

من هرگز نسخه اصلی را بازی نکردم، اما باید به نسخه بازسازی شده کمک کنم. وقتی شروع به نواختن آن کردم، در اواخر نوجوانی ام زمانی که واقعاً به Kingdom Hearts علاقه داشتم نوستالژیک شدم. موسیقی متن هر دو توسط یوکو شیمومورا نوشته شده است و هر دو به وضوح متفاوت هستند، اما به نوعی موسیقی در بازی Super Mario RPG باعث می شود همان حس جادویی را در من ایجاد کند که هنگام گوش دادن به موسیقی متن Kingdom Hearts احساس می کنم. این بازی مرا برای دورانی از بازیهایی که هرگز بازی نکردهام نوستالژیک میکند، که این یک شاهکار چشمگیر است، و اکنون واقعاً میخواهم در آرشیو بازیهای RPG مبتنی بر نوبت ساخته شده توسط توسعهدهندگان ژاپنی در دهه ۹۰ جستجو کنم.
Die in the Dungeon: Origins

این یک نسخه کاملاً اخیر است، اما هیچ دکساز دیگری از این سال نتوانسته من را به این شکل جذب کند. در اینجا، عرشه شما از تاس هایی تشکیل شده است که می توان از آنها برای مسدود کردن، حمله و ایجاد علاقه به خود استفاده کرد. همانند Backpack Hero (یکی از دیگر موارد مورد علاقه من در این ژانر)، جایی که شما تاس را روی شبکه مبارزه خود قرار می دهید مهم است و اگر عرشه خود را هوشمندانه بسازید، می توانید پاداش های عظیمی دریافت کنید. مغز من به سرعت با نحوه کار انواع مختلف تاس ها با هم آشنا شد، به همین دلیل است که این بازی به یکی از پربازیگرترین بازی های من در ماه دسامبر تبدیل شده است. (به علاوه رایگان است، و من مراقب نسخه های اصلی بازی خواهم بود!)
دروازه بالدر ۳

من دوست دارم روزی D&D را به صورت حضوری با گروهی از افراد امتحان کنم، اما صادقانه بگویم که از اینکه مجبور باشم به طور مداوم نقش بازی کنم خیلی می ترسم و دوستان کافی ندارم که بخواهند به آن ضربه بزنند. Baldur’s Gate 3 احتمالاً نزدیکترین چیزی است که من به این تجربه میرسم و من با آن مشکلی ندارم. یک بازی کامل پر از شخصیتهای پیچیده و خوشنویس، یک سیستم مبارزهای که فقط میخواهد با آن آزمایش شود، و آزادی برای نجات بیشرمانه، ترکیب کاملی از ویژگیهایی است که میتوانم به آن امیدوار باشم. امیدوارم در طول تعطیلات بالاخره بتوانم کمپین را پشت سر بگذارم، و سپس بتوانم دوستانم را متقاعد کنم تا با من همکاری کنند… و شاید به امتحان حالت Honor فکر کنم. اگر بتوانم در Nautiloid زنده بمانم.
ویکی
پسران جنگل

Sons of the Forest بازیای است که من انتظار نداشتم دوستش داشته باشم، چه رسد به اینکه آن را به عنوان یکی از بازیهای مورد علاقهام در سال ۲۰۲۳ معرفی کنم. حتی اگر این بازی پر از چیزهایی است که در بازیها کمتر دوست دارم – کاردستی و جمعآوری و زنده ماندن و گم شدن برای یازده سال. گازیلیونمین بار، زیرا من حس جهت دار یک قابلمه ماست خالی را دارم – در زیر گیم پلی بقای اصلی Sons of the Forest یک رمز و راز عمیقا قانع کننده نهفته است، و این باعث می شود که دوباره و دوباره با کلوین باشم.
با این حال، فقط برای سیستمهای موجودی عالی درون بازی، سزاوار جایگاهی در این لیست است.
لایروبی

نه، فکر نمیکردم یک سیمکارت ماهیگیری سبک به لیست بهترین بازیهای سال ۲۰۲۳ من راه پیدا کند، اما ما اینجا هستیم. سال عجیبی گذشت نه، این خیلی ترسناک نیست – برند خاص ترسناک Dredge از فرضیه لاوکرافتی آن ناشی میشود نه از نوع سنتی که ممکن است انتظارش را داشته باشید – و در روز، زمانی که خورشید روی آب چشمک میزند و درختان به آرامی در نسیم میچرخند. ، آخرین چیزی که احساس خواهید کرد وحشت است.
با این حال، وقتی تاریکی فرو میآید و رشتههای نرم جای خود را به سکوت سنگی میدهند، بازیهای کمی به اندازه Dredge تنش را افزایش میدهند. یک لذت تاریک و کاملاً غیرمنتظره، از همه راههای درست ناراحتکننده است، و من هنوز نمی توان وحشتی را که وقتی آسمان تاریک می شود و هیچ بندری برای دیدن وجود ندارد فرو می نشاند…
بازسازی فضای مرده

من که به کلیسای بازیهای ترسناک کلاسیک تنها میروم، فکر نمیکردم Dead Space Remake را بازی کنم چه برسد به اینکه دوباره عاشق آن شوم. همه چیزهایی که Dead Space را به ژانر تعریفکنندهای تبدیل کرده است – گرافیک، صدا، مبارزه، جیغهای خونساز Necromorphs در دریچهها – کاملاً به حساب میآیند و خوب، بهتر. این گواهی بر دیدگاه اصلی Redwood Shores است که این بازی هنوز بجسوس مطلق را از من می ترساند، و این گواهی بر توجه عاشقانه Motive به جزئیات است که حتی با دانستن هر پیچ و خم و راز، من هنوز تا زمانی که تیتراژ پخش نشد، نمیتوانست بازی را متوقف کند. چه سواری.
فراموشی: پناهگاه

Amnesia: The Bunker نه تنها یکی از بهترین بازی های ترسناکی است که من سال ها بازی کرده ام، بلکه یکی از بهترین بازی ها است. بی پایان متفکرانه، مبتکرانه و وحشتناک، The Bunker نه تنها یک بازگشت باشکوه به فرم برای Frictional است، بلکه یک رشته ترسناک پیروزمندانه و تقریباً عالی است که گیم پلی عالی را با مدیریت موجودی بازیگوش و یک داستان واقعا شوم ترکیب می کند که شما را نگه می دارد. درست تا آخر چنگ زد.
بله، ترک ایمنی ژنراتور برای شما دشوارتر خواهد بود. نه، شما هرگز نسبت به تاریکی، کوبیدن به دیوارها یا موشها (خدای عزیز، موشها!) بیحساس نمیشوید. هر گلولهای که شلیک میشود هزینهای دارد، همانطور که مطمئناً هر قدم شما را به عمق ناشناختهها میبرد. امیدوارم که سالم برگردی، سرباز.
آلن ویک ۲

بهترین بازیها برای من آنهایی هستند که وقتی آنها را بازی نمیکنید به آنها فکر میکنید و با Alan Wake 2، نه تنها به آن فکر کردم، بلکه رویا در مورد آن نیز با داشتن رضایتبخشترین بازی Remedy از زمان مکس پین، و یکی از گیجکنندهترین – و غافلگیرکنندهترین داستانهایی که مدتی با آن مواجه شدهام، دلیلی وجود دارد که در ماهها و سالهای آینده همگی درباره Alan Wake 2 صحبت خواهیم کرد. این یک کلاسیک است.
ویوک
دروازه بالدر ۳

Baldur’s Gate 3 یک پیروزی حماسی برای استودیو Larian و صنعت بازی است. انتخاب بازیکن صرفاً یک کلمه تبلیغاتی نیست، بلکه حقیقتی است سرد. جهان گسترده است و در ساختن جهان پیچیده، تاریخچه شخصیت ها و چیزهای محرمانه درهم می آمیزد و در عین حال شخصیت را متمرکز نگه می دارد. Mindflayers با چهره Cthulhu نمایش را از اولین فیلم سینمایی کاشت بچه قورباغه ربودند. انتخاب بازیکن باورنکردنی است – تا سطح شخصیت، روایت، مبارزات، انتخاب مکالمه و سطح غوطه ور شدن نفوذ می کند. این نبرد به اندازه مین های موریا عمق دارد. فعل و انفعالات عنصری سرگرم کننده هستند، یا به من این امکان را می دهند که از هوش خود لذت ببرم پس از رد شدن از کنار انبوهی از گابلین ها یا باعث می شود هوش خود را پس از نابود کردن تیمم با حمله آتش در حالی که آشکارا روی یک سطح چرب ایستاده ام زیر سوال ببرم.
Marvel’s Spider-Man 2

Marvel’s Spider-Man 2 مکانیک پیمایش را به کمال رساند، چرخش وب بسیار نرم است و بال های وب با جابجایی یکپارچه بین چشم اندازهای مختلف با ضربه زدن یک دکمه، غوطه ور شدن من را تقویت کردند. گستراندن بال های وب به من احساس آزادی می داد، به ویژه در برخی لحظات ظالمانه یا محدود در روایت. سفر سریع آنی واقعاً قدرت شگفت انگیز PS5 را به تصویر کشید. روایت فوق العاده بود – یک سفر احساسی دیگر برای کل بازیگران. ریمیکس اصلی Venom الهام گرفته شده بود، نبرد با I-can’t-say دلخراش بود و پایان وحشیانه بود. مایلز مورالز مرد عنکبوتی مورد علاقه من است و من از تماشای تبدیل شدن او به یک ابرقهرمان در سطح جهانی استقبال کردم و به روایت پیتر پارکر اجازه داد تا چرخشی منحصر به فرد داشته باشد. من نمی خواهم اینجا را تقدیم کنم، فقط برای هر موردی. همچنین استفاده از قدرت Venom لذتی غیرمنتظره بود.
Cyberpunk 2077: Phantom Liberty

Cyberpunk 2077 یک سفر سخت از فاجعه تا رستگاری پس از بروزرسانی ۲٫۰ و گسترش Phantom Liberty داشته است. My V در خیابانهای شهر شب متولد شد و برای فرار از زندگی جنایتآمیز و رسیدن به رویای غیرممکن یعنی موفقیت به تنهایی رشد کرد. بازی وانیلی یکی از روایتهای مورد علاقه من را دارد که در عین حال ماهیت ظالمانه جامعه سرمایهداری را به چالش میکشد. Phantom Liberty این مورد را گسترش داد تا ژانر جاسوسی و توطئههای دولتی را کشف کند، در حالی که نگاهی دقیقتر به مفاهیم هوش مصنوعی داشت. نکته برجسته ارتقای مهارت است، ترکیب کلاس ها با طعمی منحصر به فرد با گنجاندن توانایی های اعتیادآور مانند انحراف گلوله. من ساعتها وقت گذاشتم تا گونکهای میلستروم را با گلولههای خودشان بکشم پس از چند هک بد در صف.
جنگ ستارگان جدی: بازمانده

با کمال تعجب، من از Star Wars Jedi: Survivor لذت بردم، حتی اگر به شدت از بازی قبلی انتقاد داشتم. با این حال، به لطف اجرای صحیح مبارزه با شمشیر نوری، گره زدن سبک های اسلحه با اشکال مختلف شمشیر نور، مبارزه بسیار بهبود یافت. من یک جدای دو شمشیری هستم که دارای انفجار است – هان سولو با آهسوکا تانو ترکیب شده است. روایتی که به طرز ماهرانه ای در ویترینی از قدرت دارث ویدر از طریق انقراض ویرانگر سر جوندا بافته شده است. من معمولاً می توانم پیچش های روایی را حدس بزنم، اما در اینجا شگفت زده شدم. آینده کال کسیس نامشخص است – آیا او یا به سمت تاریکی سقوط می کند یا به سمت روشن می رود؟
سالتسی کرونیکلز

امسال من سالتسی کرونیکلز را بازی کردم و این به من حس آزادی خالص داد تا در دنیایی پر از اسرار با جوامع جدید و شگفت انگیزی که باید ملاقات کنم، کاوش کنم. برای من نیز شخصاً مهم است زیرا اولین بازی بود که نام من در تیتراژ ذکر شد. بحث در مورد شیوه های دسترسی با Die Gute Fabrik و راهنمایی آنها برای تبدیل Saltsea Chronicles به بدون مانع ترین تجربه ممکن لذت بخش بود.
برتی
دروازه بالدر ۳

یک بازی، به هر شکلی، بر من تسلط داشته است، و آن بازی Baldur’s Gate 3 است. من در تابستان، تا حدودی غیرمنتظره، خود را در یکی از استودیوهای Larian در دوبلین دیدم، و اکنون برایم جذاب است که به آن به عنوان یک بازی قبلی فکر کنم. . – لحظه – لحظه ای آرام قبل از انتشار بازی و تبدیل شدن به غول سال شکل دهنده آن. از زمان The Witcher 3 نمی توانم بازی ای را به یاد بیاورم که چنین تأثیری بر بازی های RPG و جامعه گسترده تر بازی داشته باشد. شاید این حتی بزرگتر باشد – نمی دانم. این یک سنگ محک فرهنگی بوده است. چیزی که موفقیت آن را حتی بهتر میکند، به نظر من – فراتر از این که همه آن توسط یک تجربه لایهای شگفتانگیز پشتیبانی میشود – جایی است که از آن آمده است. لاریان این را ساخت زیرا می خواست آن را بسازد. اول قلب آمد و بعد سر. واقعاً روی کاغذ، فروش سختی بود. و با این حال کار کرد. بازی، تولید، اثر – این یک پوستر بازی برای صنعت امسال بود. و این واقعا جالب خواهد بود که ببینیم لاریان چگونه فشارهای بعدی را تحمل می کند.
سیاه چال ها و اژدها

نه از آن نوع بازیهایی که شاید انتظار داشتید اینجا ببینید، اما آنقدر در تجربه من از بازیهای امسال – و بازی که در سال من (در بالا) تسلط داشت – یکپارچه بوده است که نمیتوانم آن را کنار بگذارم. من امسال دو کمپین جدید را در D&D با دو گروه جدید آغاز کردم و یک گروه قدیمی را احیا کردم. شده است مشغول. فکر می کنم احتمالاً زمان بیشتری را صرف کرده ام بازی کردن و فکر کردن به D&D بیش از هر چیز دیگری در نتیجه، من چیزهای بیشتری در مورد آن می دانم. من شروع به قدردانی از طراحی آن و همچنین انتقاد از آن کردم. این همچنین به این معنی است که من در مورد ۲۰۲۴ و نسخه جدید D&D که در راه است بسیار هیجان زده هستم. این یک سالگرد بزرگ پنجاهمین سالگرد است.
دیابلو ۴

این بازی دیگری است که مدتها منتظرش بودم. تقریباً عجیب است که فکر کنید الان آنجاست، فقط در آنجا، در طبیعت، زندگی می کند. اما همچنین، کمی فراموش شده است؟ فکر نمیکنم انتظاراتم را برآورده کند – وقتی مدتی است که آن را بازی میکنید کمی نازک به نظر میرسد – اما چیزهای وحشتناکی وجود دارد که هنوز در مورد آن دوست دارم، و میبینم که با علاقه به آن فکر میکنم. در مورد اینکه چقدر دوست دارم زمانی به عقب برگردم. من اغلب آن را برابر میگذارم که یک کلیک کوکی در بازیای باشد که خاموش کردن آن بسیار خوب است، در حالی که در میان انبوهی از دشمنان مانند انفجار خفن، اوم، کوکیها، شخم میزنید؟ دیدنش هم خیلی خوبه ببینید: من پر از اندیشه های شاعرانه هستم.
فراست وحشی

Wildfrost در اوایل سال جاری در عجله چیزهای دیگر کمی نادیده گرفته شد، اما این یک بازی کارتی Roguelike در سبک Slay the Spire است. و برجسته شدن در آن ژانر کار سختی است، به همین دلیل است که میخواهم به Wildfrost اشاره کنم – زیرا اینطور بود. Wildfrost با ایدههای بزرگی مانند موقعیتیابی و خطوط شخصیتها وارد این ژانر شد (اگر آن را بازی کرده باشید کمی شبیه به Monster Train است) و آنها را به ارمغان آورد. بیشتر از آن، آنها را از آن خود کرد. اما چیزی که واقعاً من را خوشحال کرد، ذهن عمیق و چالشبرانگیز بازی بود – روشی که شما را بیقرار میکند یا مجموعهای از دشمنان را ارائه میدهد که معمایی جمعی را نشان میدهند که باید انتخاب کنید. اوه و: دیدنش هم خیلی خوبه.
ترا نیل

من می خواهم فریاد بزنم Terra Nil یکی از آن بازی هایی است که با وجود شلوغ ترین سال ها، نمی توانم فراموش کنم. من گمان میکنم به این دلیل است که در فاجعه اقلیمی که با آن روبرو هستیم بسیار گره خورده است و لزوماً به ما یادآوری میشود که مدام به ذهن من باز میگردد. آیا اگر زندگی مانند Terra Nil بود و ما می توانستیم به سادگی از فناوری جالبی برای معکوس کردن تأثیری که روی سیاره زمین گذاشته بودیم استفاده کنیم، همه چیز خیلی آسان نبود؟ متأسفانه نمیتوانیم، اما Terra Nil در زمان نگرانکنندهای امیدی به ما میدهد. دیدنش هم خیلی خوبه
منبع: https://www.eurogamer.net/our-personal-top-five-games-of-2023