فیلمی با وزن عاطفی فوقالعاده و بافتهای سینمایی عالی، درام رمانتیک وهمآور اندرو هی همه ما غریبه ها یک سفر شخصی و دردناک در زمان است. داستانی از پشیمانی و فانتزی های صمیمی است، بازیگران قدرتمند ایرلندی اندرو اسکات و پل مسکال در نقش آدام و هری، یک جفت همسایه انگلیسی عجیب و غریب در کلان شهر لندن، که عاشقانه ملایم آنها دست در دست اعترافات آسیب پذیر و داستان های پشیمانی خانوادگی است. . این فیلم بهطور حیرتانگیزی به یک شاهکار نزدیک میشود، به جز یک نتیجهگیری غیرمعمول که کاملاً با درام قبلی مطابقت ندارد.
فیلم هیگ علیرغم پایان ناگوارش، در هر چیزی که قصد دارد به آن دست یابد، بسیار مطمئن است. داستان آن، که آدام را در حال رفت و آمد بین لندن و زادگاه کوچکش میسازد، با عکسهای پیچ در پیچ بازگشت او به محیطهای پراکنده حومه دوران جوانیاش، کنجکاوی را برمیانگیزد. در حالی که او این مکانها را از گذشتهاش مرور میکند، با زوجی کمی جوانتر از خودش، با بازی جیمی بل و کلر فوی، دوست میشود که رفتار عجیبشان نسبت به او به سرعت تبدیل به آرامشی عجیب در زمانی میشود که خود را از نظر فیزیکی و احساسی به روی هری باز میکند. احساس یک پیشنهاد وحشتناک است.
چیست همه ما غریبه ها در باره؟
اعتبار: Searchlight Pictures
بر اساس داستان ارواح ژاپنی در سال ۱۹۸۷ غریبه ها توسط تایچی یامادا همه ما غریبه ها برخی از عناصر ترسناک داستان را دور می زند (که تمرکز اصلی فیلمساز نوبوهیکو اوبایاشی اقتباسی در سال ۱۹۸۸ بود، تشخیص دهندگان). این بدان معنا نیست که هیگ عناصر اصلی رمان را کنار میگذارد، بلکه رویکرد او به منبع اصلی، معنای آنها را تغییر میدهد، زیرا غم و اندوه و خاطرات غمانگیز آدام، فیلمنامهنویسی که در تلاش برای نوشتن دربارهی خود است را بررسی میکند. والدین حدود ۳۰ سال پس از مرگشان.
نسخه هیگ از داستان غرق در سوررئالیسم ظریف است، که او به سرعت و با اطمینان پرده را برمیگرداند. او تقریباً به طور کامل از جلو همه چیز را که در زیر سطح آشکار می شود آشکار می کند – که بسیاری از آنها در تریلر همچنین – اجازه دادن به داستانی که کمتر به زیرکی توجه دارد (در بیشتر موارد) و بیشتر بر جذابیت بصری، شنیداری و احساسی متمرکز شده است، زیرا هیگ کلمات و تصاویر را به احساسات مدفون می کند و عبارات سینمایی را برای اغلب اوقات می یابد. – غیر قابل بیان علیرغم راه هایی که در پایان برخی از دستاوردهای عاطفی عظیم خود را عقب می اندازد، متحرک و تکان دهنده است.
سفر به زادگاه آدام منجر به برخورد او با شخصیت متاهل و میانسال بل می شود، مردی بی نام که به نظر می رسد آدام را می شناسد و او را به خانه دعوت می کند. بل و فوی – با بازی زن و شوهری که رفتار و لباسشان کاملاً نابهنگام است – از آدام به عنوان پسرشان یاد می کنند، با وجود اینکه کمی از آنها بزرگتر است، زیرا فیلم به سرعت خود را به عنوان یک داستان ارواح نشان می دهد که شامل سفرهای مکرر به پایین تقریباً می شود. خط حافظه تحت اللفظی
در لندن، «دنیای واقعی»، انگار همه چیز به همان اندازه ترسناک ترسیم شده است. آدام در یک مجتمع آپارتمانی کاملاً جدید زندگی میکند، جایی که تنها همسایهاش هری جوان و مرموز است، که او ابتدا از معاشقههای مستانهاش رد میکند و در نهایت اجازه میدهد تا داخل خانه شود تا یک نوشیدنی به اشتراک بگذارد. همانطور که آدام شروع به تقسیم زمان بین زیبای جدیدش و چشم اندازهای طیفی می کند که در خانه کودکی خود می بیند یا تصور می کند، او مجبور می شود با گذشته روبرو شود در حالی که نسخه ای از زمان حال را تصور می کند که احتمالاً نمی تواند باشد – از جمله کار دشوار بیرون آمدن به نسخه هایی از مادر و پدرش که در اواخر دهه ۱۹۸۰ در کهربا به دام افتاده اند. گویی تخیل آدام در یک خط خوب و غم انگیز قدم می زند، و بهترین و بدترین بخش های نه تنها کسانی که بوده اند را تداعی می کند، بلکه هرگز نمی توانند باشند.
هیگ که تقریباً هم سن و سال آدام است، تجربه شخصی خود را در این اقتباس (که در آن زوج دگرجنسگرای کتاب را با دو مرد دگرباش جایگزین میکند، با برکت یامادا) میریزد. در این فرآیند، او تکامل دگرباشانی مدرن و تاریخ همجنسبازیها را طی دورههای پرتنش مانند بحران ایدز به یک سری تبادلات بین فردی پرخاشگر، چه بین آدام و والدینش – که پذیرش او محبتآمیز، اما خشمگین است – یا بین او و هری، یک هزاره جوانتر که تصور (و رابطه با) دگرباشی و ازدواج همجنسگرایان تقریباً با ترس و شرم او همراه نیست.
با این حال، این حوزه سیاسی همگی زیرمتنی است که کارکرد اصلی آن ایجاد گسست های چشمگیر بین آدم و اطرافیانش است. تجربه او به سختی برای او منحصر به فرد است، اما منزوی کننده نیست و او را نه تنها با دیگران، بلکه با خودش نیز بیگانه می کند. هایگ به این تنهایی نافذ اجازه می دهد تا با استفاده از شکوفایی های سینمایی در هر صحنه به بیرون تابیده شود. همه ما غریبه ها به یکی از جذاب ترین فیلم های امسال تبدیل شد.
اندرو هیگ پر می کند همه ما غریبه ها با شکوفایی فوق العاده سینمایی

اعتبار: Searchlight Pictures
از قاب های بازش، همه ما غریبه ها یک شگفتی بصری است طلوع خورشید در دوردست، که در پنجره آپارتمان منعکس شده است، درخششی نارنجی بر آدام میافکند، آدمی که بیش از حد خسته و خسته به نظر میرسد که نمیتواند زیبایی آن را کاملاً درک کند. این در اصل داستان فیلم در جهان کوچک است، داستانی که در آن عوارض ناشی از سه دهه غم و اندوه، حل نشده و بدون مواجهه، آدام را از ایده دوست داشتن و زندگی کردن در زمان حال بسته است.
در حالی که نوستالژی آدام بدون شک نوعی زهر است – چیزی که رمان یامادا و اوبایاشی است. تشخیص دهندگان همه چیز را به جز واقعی بودن – سفرهای او به خانه دوران کودکی اش با زیبایی محسوس و نفس گیر ترسیم شده است. شبهایی که او در نسخهای از گذشته سپری میکرد (یا به همان شکلی که او میتوانست تصور کند) حسی از آرامش دوران کودکی را که سه دهه پیش به طور اتفاقی از او ربوده بود، ساطع میکند. پالت رنگی فیلم، که توسط جیمی دی رامزی، فیلمبردار ساخته شده است، گرم و رویایی است و هر رویارویی بین آدام و مادرش، پدرش یا هر دوی آنها را با هم به خاطراتی طلایی در یک ساعت جادویی همیشگی تبدیل می کند، در حالی که نور خورشید از هر یک می گذرد. پنجره هم پاکت می شود و هم روشن می شود.
نقد “دشمن”: Saoirse Ronan و Paul Mescal نمی توانند این آشفتگی علمی تخیلی خالی را نجات دهند
اما فقط زمان صرف شده در این قلمرو حافظه نیست که احساس غم و اندوه و امنیت می کند. روشی که هایگ وسوسه سفر به و ورود به این مفهوم از گذشته را به تصویر میکشد به همان اندازه قدرتمند است. هر سفری که آدام طی می کند – هر بار که شهر بزرگ و ناامیدی هایش را ترک می کند و به سادگی شهر کوچک بازمی گردد – با انتقال صحنه های موزون و عمدی به شکل رنگ های متقاطع طولانی همراه است که نه تنها بر زمان، بلکه بر احساس نیز تأکید می کند. . ویرایشگر جاناتان آلبرتز تضمین میکند که هر بار که تصاویر با هم تداخل پیدا میکنند، جلوهها به همان اندازه که عاطفی هستند موقتی هستند و در هر مکانی که آدام (دوباره) از آن بازدید میکند، حسی خلق میکند. هر چه محو شدن بین کلوزآپ ها و نماهای ثابت بیشتر طول بکشد، بیشتر احساس می شود که تصاویر روی هم رفته از آدم و محیط اطرافش به جای نشان دادن ساده، ثابت می شوند. این تکنیک داستان را با نوستالژی آغشته میکند، بهعنوان حسی که تکان دادن آن سخت است، نه صرفاً ایدهای که به حساب میآید، و به آدام و مخاطب اجازه میدهد تا به آرامی به گذشته بچرخند، گویی مکانی واقعی است.
در این روند، با تکامل رابطه عاشقانهاش، سؤال اصلی دراماتیک فیلم، شدیدتر میشود: آیا آدام به هری اجازه میدهد وارد این دنیای بکر غم و خاطرهای که برای خودش ساخته است، با همه پیامدهای زشت و وحشتناکش؟ آیا او به خود اجازه می دهد کاملا دیده شود؟
اندرو اسکات و پل مسکال دو تا از بهترین اجراهای سال را ارائه کردند.

اعتبار: Searchlight Pictures
شاید بزرگترین نقطه قوت فیلم، چهار اجرای محوری آن باشد. آنها نه تنها تیرچههایی هستند که درام آن را تقویت میکنند، بلکه بازتابهایی از یکدیگر به شیوههای زیبا، معنادار و اغلب ویرانکننده هستند، که با بیحوصلگی متفکرانه اسکات تثبیت شدهاند، در حالی که او در جستجوی نکاتی از مهلت زودگذر در هر کجا که میتواند آن را پیدا کند.
مبادلات بین آدام و والدینش، در حالی که کاملاً تخیلی است، حس جذابی از واقع گرایی را در تحویل آنها نشان می دهد. آنها میتوانند به همین راحتی بین انسانهای زنده اتفاق بیفتند، پس از فروپاشیهای مکالمه، و ناامیدیهای خاص و آرام که نماد گپهای بین بچهها و والدین در چهارراههای نسلی است. بل و فوی ممکن است نقش ارواح گذشته را بازی کنند، اما حتی به عنوان جلوهای از خاطرات آدام، آنها شخصیتهایی کاملاً شکل گرفتهاند که حس انعکاس دشوار خود، آینهای برای رشد متوقفشده فیلمنامهنویس میانسال است. آنها بهگونهای پاسخ میدهند که او واقعاً تصور میکند، یا به روشهایی که امیدوار است داشته باشند – یک معمای احساسی غیرقابل حل که به نظر میرسد او دائماً در چندین صحنه برای خودش ایجاد، حل و حل میکند، حتی اگر پاسخی قابل دانستن نداشته باشد. . به هر حال، آنها محصول تصور محدود او به عنوان یک نوجوان ۱۲ ساله هستند، که او مجبور است زندگی کامل بزرگسالی را از دریچه تجربه خود و ناامیدی به عنوان بزرگسالی که کاملاً زندگی نکرده است، طرح کند.
بل بهعنوان پدر آدام، استوکیسم بیصدا و سفت شخصیت را طوری دنبال میکند که انگار از درز میترکد، ناامید از نشان دادن نوعی احساس و ارتباط با پسر گمشدهاش. او هم آن گونه است که آدم از او یاد می کند و هم آن گونه که امیدوار است می توانست باشد. فوی به عنوان مادرش به همان اندازه غم انگیز و سرگرم کننده است، زنی که رویاهایش به ندرت با واقعیت مطابقت دارد و با صراحتی خاردار با این گسست برخورد می کند. آنها بهترین و بدترین صفات آدم هستند که آشکار شده است.

اعتبار: Searchlight Pictures
با این حال، این فضای احساسی ایجاد شده توسط اسکات و مسکال، در نقش آدام و هری است که به فیلم اجازه میدهد آواز بخواند. پویایی جنسی آنها، در حالی که در ابتدا مردد بود، تپنده و آسیب پذیر می شود، که شامل صحنه هایی از صمیمیت فیزیکی خام است که در آستانه رهایی بخش است. هرچه دیوارهای آنها بیشتر فرو میرود – یک آجر کوچک در یک زمان، در یک رودرروی احساسی که میبیند هر دو بازیگر به آرامی در آغوشی خاموش و ضمنی از یکدیگر استقبال میکنند و اسرارشان را با چشمانشان برملا میکنند – احساس بیشتری میکنند. خود را می شناسند
متأسفانه، فیلم همچنین به افشاگری در آخرین لحظه وابسته است که رابطه در حال تکامل این زوج را در یک زمینه جدید عجیب قرار می دهد. ناامیدکننده و بیارزشکننده است، نه بهخاطر روشهایی که غافلگیرکننده است، بلکه به خاطر اینکه چگونه عاشقانهشان را به بازخوانی ایدههای داستانی تبدیل میکند که فیلم قبلاً با آن روبرو شده است. از آنجایی که فیلم تا این مرحله به طرز چشمگیری شفاف بوده است، در نهایت به ابهام تکیه میکند – تکراری که علیرغم رویکرد بصری شگفتانگیزش نمیتواند کاملاً به چیزی کاملاً معنیدار یا عمیق تبدیل شود.
اما علیرغم این انحراف لحظه آخری – که در تنظیمات موجود دو برابر می شود، به جای ارائه کنتراست بازدهی چشمگیر – همه ما غریبه ها نمونه ای متحرک از این است که چگونه سینما می تواند تراژدی و کاتارسیس را یکی کند. به هر حال، این رسانه ای از ارواح است که از گذشته به ما منعکس شده است، تصوری که هایگ بدون تردید یا عذرخواهی به آن متمایل است. او از طریق داستان خیالی مرد میانسالی که بیش از هر چیز آرزو میکند که میتوانست پیش پدر و مادرش بیاید – و برای آنها دوست داشتنی – و دوست داشته شدن مستلزم عمل دشوار رها کردن آن خیال است.
همه ما غریبه ها اکنون در سینماها بازی می کند.
به روز رسانی: ۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱:۳۰ بعد از ظهر EST All of Us Strangers خارج از جشنواره فیلم نیویورک نقد شد. مقاله برای اکران در سینما بازنشر شده است.
موضوعات
فیلم سینما
منبع: https://mashable.com/article/all-of-us-strangers-review