در Nightingale سرگرمی همیشه در گوشه و کنار است

به نوعی، من نزدیک به ۴۰ ساعت را صرف بازی بلبل کرده ام، اما همچنان به دنبال سرگرمی هستم. من اجمالی از بازی را دیده‌ام که احساس می‌کنم به ما وعده داده شده است – فانتزی ویکتوریایی که در آن دوستان روی چتر در هوا می‌چرخند، با جانوران افسانه‌ای در سرزمین‌های عجیب و غریب می‌جنگند – اما فقط اجمالی است. بیشتر، من در تعقیب هیجانی بوده‌ام که از من دوری می‌کند، به این امید که در گوشه بعدی که می‌پیچم، در ردیف دنده بعدی که قفل را باز می‌کنم، باشد. اما به نظر می‌رسد هر گوشه‌ای فقط گوشه‌ای دیگر را به همراه می‌آورد، و بنابراین من دور و برم می‌روم و به جایی می‌رسم ولی هرگز آنجا.

شرم آور است زیرا به عنوان یک مفهوم و حتی در عمل، چیزهایی وجود دارد که من در مورد بلبل دوست دارم. تنظیمات! دنیای ویکتوریایی از لباس‌های قدیمی و کوله‌پشتی‌های کاوشگر، پارچه‌های بوم و آهنی. و دنیای فانتزی که درست در کنار آن در کمین است، مملو از پدیده های غیرقابل توضیح و مردم پری تهدید کننده است. تقریباً یک به یک از صفحات داستان پری سوزانا کلارک، جاناتان استرنج و آقای نورل، که من آنها را دوست دارم – آنها حتی مارک وارن را از اقتباس تلویزیونی انتخاب کرده اند تا نقش خود را به عنوان یک پری تکرار کند، کاری که او با کارهای شوم انجام می دهد. درخشش دوباره در بلبل، درهای قلمرو پریان کاملاً باز شده است و بشریت در سراسر مجمع الجزایر بی‌اندازه قلمروهای رائه پراکنده شده است. اکنون، بشریت در تلاش است تا راهی به خانه بیابد، در حالی که سعی می کند شهر همنام بلبل را بازگرداند، از طریق پورتال به درگاه می گذرد.

این یک مجموعه با طراوت است که برای یک بازی صنایع دستی بقا عالی است، زیرا می توان آن را به قلمروهای کوچک بی شماری برای ماجراجویی تقسیم کرد. این قلمروهای مستقل را می‌توان به صورت رویه‌ای تولید کرد و بسته به هر دانه‌ای که آنها را از آن تولید می‌کنید، تهدیدها، گنج‌ها، منابع مختلفی را ارائه می‌کنند – دانه در این مورد کارت‌ها هستند که یکی دیگر از ایده‌های بزرگ بازی هستند. اینها بسته به کارت هایی که استفاده می کنید، درها قابل ساخت و جمع آوری هستند و درهای باز هستند. بیوم بیابانی یا جنگلی را با کارتی که یک مشکل خاص را نشان می دهد مطابقت دهید و سپس ظاهر می شود. این یک ایده عالی است که با تنظیم Nightingale به خوبی کار می کند تا بازی را متمایز کند.

Zoe در حال بازی Nightingale زیادی برای تیم ویدیویی بوده است و به نظر می رسد که به نتایج مشابهی برای من رسیده است.در یوتیوب تماشا کنید

کارت‌ها همچنین می‌توانند برای تغییر ویژگی‌های یک قلمرو در حالی که در آن هستید استفاده شوند، که واقعاً جالب است. ماشینی وجود دارد که می‌توانید از کارت‌ها برای تغییر، مثلاً قدرت گرانش و پرش، استفاده کنید، به این معنی که می‌توانید از طریق هوا به اطراف بچرخید. یا می توانید مقدار گنجی را که پیدا می کنید افزایش دهید. یا می توانید مقدار منابعی که برداشت می کنید را شماره گیری کنید. همه آنها جوانب مثبت خود را دارند، همه آنها معایب خود را دارند. بهتر از آن، یک عینک بصری برای انجام این کار وجود دارد. شما می توانید به طور بصری کل ظاهر یک قلمرو را تغییر دهید، به طور چشمگیری شرایط آب و هوایی و خود جعبه آسمان را تغییر دهید، برای مثال یک ماه قرمز خونی بزرگ ظاهر شود، یا جو را نازک کنید تا فضا به وضوح در اطراف شما دیده شود. عالیه.

من خلق شخصیت را نیز دوست دارم، نه تنها استایل کاریکاتوری صورت ها، با ویژگی های بزرگ آنها، بلکه همچنین روشی را که می توانید در یک شجره نامه پر کنید تا بتوانید خودتان را بیشتر متمایز کنید – شبیه سازی خود را به پدربزرگ و مادربزرگتان نزدیک کنید یا والدین – و اینکه چگونه گزینه های پس زمینه برای تنظیم تجهیزات و وارد کردن شما به بازی وجود دارد. همه اینها برای من مانند شروع یک RPG جذاب است، اگرچه در حال حاضر هیچ پیوندی به دودمان یا پیشینه شما در دنیای بازی وجود ندارد، که مایه شرمساری است.

همانطور که در بالا ذکر شد، وقتی شروع می‌کنید، شبیه داستانی به رهبری پری پاک، با صداپیشگی مارک وارن، همانطور که در بالا ذکر شد، وجود دارد که شما را با دنیا و اولین قدم‌هایتان در آن آشنا می‌کند. با همین چند قدم اول شما درختان صورتی و بوته های نارنجی و ساختمان های شناور عجیب و موجودات عجیب و غریب را کشف خواهید کرد. و در همین لحظات است، بلبل احساس تازه‌ای می‌کند، احساس جادویی می‌کند، در حالی که در حالی که اولین خانه‌ی شلوغ خود را در آنجا می‌سازید، به سرزمینی عجیب نگاه می‌کنید. این بقای غریزی است و ژانر ساخت بقا در مؤثرترین و متقاعدکننده ترین حالت خود است. با این حال، متأسفانه، این احساس دوام ندارد.




اسکرین شات ساحل از بلبل، با علف بنفش و درختان پرتقال.


نگاهی به کنار صخره ای بیابانی در بلبل، آماده برای سر خوردن با چتر.

قلمروهای بلبل می‌توانند جلوه‌ای عالی – و متنوع – داشته باشند. فقط ای کاش محتوای آنها و فعالیت ها به همان اندازه متنوع بود. | اعتبار تصویر: Eurogamer / Inflexion

بلبل یک بازی صنایع دستی بقا است، بنابراین شما باید بخورید و بخوابید و هر چیزی را که نیاز دارید بسازید. شما باید درختان را خرد کنید، چوب ها و سنگ ها را جمع آوری کنید، بوته ها، پوست حیوانات، سنگ های معدن، ماهی ها و غیره را جدا کنید. و از این منابع، شروع به ساختن خانه و تجهیزاتی می کنید که برای ساختن خانه بهتر و تجهیزات بهتر نیاز دارید. این حلقه‌ای است که تا به حال آن را به خوبی می‌دانیم، و عمق زیادی در اینجا نشان داده شده است. من واقعاً سیستم تقویت را دوست دارم که به موجب آن شما یک شی را در نزدیکی یک دستگاه می‌سازید – مانند یک کتری (من شما را نمی‌شناسم) – که سپس آنچه را که دستگاه می‌تواند انجام دهد بهبود می‌بخشد یا گسترش می‌دهد. من آن را دوست دارم زیرا به این معنی است که خانه شما به زودی دارای انواع وسایل پراکنده در اطراف آن است، مانند یک خانه واقعی، که همچنین هدفی را دنبال می کند. این زیربنای نوعی استراتژی برای قرار دادن ماشین آلات است تا دیگر ماشین آلات مجاور را تقویت کند، و یک پازل ذهنی دلپذیر در اینجا برای لذت بردن وجود دارد. فقط ای کاش می توانستید ماشین آلات را بعد از قرار دادن آن جابجا کنید، زیرا در حال حاضر نمی توانید و آزاردهنده است. خانه من به طور فزاینده ای آشفته است.

چیزی که من را در مورد جنبه بقای بازی آزار می دهد، خرد کردن آن است. Nightingale روی سیستم Gear Score کار می‌کند، کمی مانند Destiny، و بازی از ورود شما به سیاه‌چال‌های خاص – در تلاش‌های خط اصلی‌تان – تا زمانی که به امتیاز Gear برای آن برسید، خودداری می‌کند. تا حدی، این منطقی است، زیرا دشمنان در آنجا خطرناک‌تر خواهند بود، اما زمانی که شما فقط یک یا دو نقطه با شما فاصله دارید، احساس بی‌ارزشی می‌کنید. همچنین به نظر می‌رسد که بازی شما را مجبور می‌کند تا کارها را به روش خود انجام دهید و نه به روش شما، که احساس آزادی درک شده شما را درهم می‌زند. این با روشی که Nightingale دستور العمل های صنایع دستی را مدیریت می کند به آن اضافه می شود. این به شما اجازه نمی‌دهد از طریق آزمایش دستور العمل خود را کشف کنید، اما از شما می‌خواهد که قفل هر دستور غذایی را باز کنید، چه با کسب پاداش یا با تجارت با NPC‌های خاص Essence Trader.

مشکل این است که Nightingale چقدر مشتاق است که این حلقه را در اوایل تحت تأثیر قرار دهد، زمانی که شما نمی توانید کار زیادی انجام دهید، دشمنان خسته کننده هستند، و همه چیز مانند یک تغییر جزئی از همان چیزی است. به نمره دنده بهتری نیاز دارید؟ بهتر است تمام تجهیزات موجود خود را با Essence آغشته کنید. اما ابتدا باید Essence را از دشمنان مزرعه کنید. اوه اما در اینجا یک دستور العمل برای یک قطعه تجهیزات کمی بهتر است! اما برای ساختن آن به نوع جدیدی از منبع و برای تولید آن به نوعی ماشین نیاز دارید. سپس باید آن قطعه از تجهیزات را نیز آغشته کنید. به نظر می رسد هر قدم رو به جلو شامل مجموعه ای از مینی آسیاب های آبشاری برای برداشتن است.


نمای نزدیک از خلق شخصیت در Nightingale که چهره یک شخصیت مرد و منوی اسلایدر را نشان می دهد.


اسکرین شات خلق شخصیت از Nightingale که شجره خانوادگی بازیکن را نشان می دهد.


صفحه ورود به سیستم در نایتینگل، که شخصیت برتی را نشان می دهد، مانند یک فرد بریتانیایی ویکتوریایی در حال کاوش در آفریقا است.

من سبک متفاوت بازی و برخی از ویژگی های منظم در خلق شخصیت را دوست دارم. | اعتبار تصویر: Eurogamer / Inflexion

این کمکی نمی کند که کارهایی که بارها و بارها انجام می دهید خیلی هیجان انگیز نباشند. یک انیمیشن زیبا برای خرد کردن درختان وجود دارد که به موجب آن تکه‌ها از بین می‌روند و درخت در نهایت سرنگون می‌شود، اما آنقدر این کار را انجام می‌دهید که شما را از کسالت بی‌حس می‌کند – به خصوص که تجهیزات بهتر به مقدار بیشتری نیاز دارند (اول به چوب تبدیل می‌شوند، سپس به چوب تبدیل می‌شوند. حک شده، هر مرحله تجمع اولیه را کاهش می دهد). برای استخراج سنگ و سنگ معدن چیزی مشابه است. این چیزها مقدار زیادی از زمان بازی شما را در بازی تشکیل می دهند، مانند دویدن به این طرف و آن طرف برای واریز آنها و کار کردن با آنها. کار خری است

مبارزه باید پاداش باشد، هیجانی که برای آن تلاش کرده اید، اما در اوایل کار دلهره آور است. نوعی جناح شیطانی در بازی وجود دارد که علاوه بر حیات وحشی که هنگام ماجراجویی پیدا می‌کنید، سیاه‌چال‌ها را پر می‌کند، اما آن‌ها به قدری بیش از حد مورد استفاده قرار می‌گیرند و ترکیب گروهی ندارند که هر ترسی از آنها تا مدت‌ها از بین خواهد رفت که انواع جدید آنها شروع به ظاهر شدن می کنند. نشانه‌هایی از یک سیستم رزمی دقیق، در مکانیک مانند مسدود کردن و نقاط ضعف دشمن، و هل دادن – و جادو و اسلحه بعداً – وجود دارد، اما هیچ شکل ظاهری برای مبارزه ده‌ها ساعت وجود ندارد. این فقط یک شعار بی فکر است. اکنون، ۴۰ ساعت است که احساس می کنم جادو راه خود را به بازی باز می کند، و انواع طلسم های جالب ظاهر می شوند، که باید به تجهیزات وصل شوند تا بازیگر شوند.

تشدید بیشتر این حس شلوغی زمان لازم برای انجام هر کاری در بازی است. Realm-hopping یکی از ایده‌های اصلی بازی است، با این حال باز کردن پورتال‌ها به قلمروهای دیگر هر بار چند دقیقه طول می‌کشد، سپس سفر در آن‌ها چند دقیقه بیشتر طول می‌کشد، که ممکن است به نظر زیاد نوشته نشده باشد، اما در عمل تشدید کننده است، به خصوص زمانی که به عقب و جلو رفتن مسافت‌ها نیز می‌توانند خسته‌کننده باشند، به‌ویژه زمانی که مجبور هستید برای رسیدن به اسنس تریدر مورد نیاز خود، از یک نقشه عبور کنید. همچنین این حس وجود دارد که چون قلمروها به صورت رویه‌ای ایجاد شده‌اند، اغلب چیزها بدون فکر کردن پشت سرشان قرار می‌گیرند، بنابراین ممکن است به‌طور غیرقابل توضیحی در بالای کوه قرار بگیرند، یا در مکان‌هایی که رسیدن به آن دشوار است. توجه داشته باشید، هنگامی که چتر و چتر کوهنوردی را به دست می آورید، لذت اساسی در بالا رفتن از کوه ها و سپس پریدن از آنها وجود دارد، اگرچه احتمالا برای مدت طولانی استقامت کافی برای انجام موثر این کار را نخواهید داشت.








یک ماه قرمز خونی بزرگ در آسمان بلبل.



پورتال ها یک موضوع اصلی در بازی هستند و می توانند قلمروها را به طور قابل توجهی تغییر دهند. در همین حال، Puck تنها شخصیت صداپیشگی در حال حاضر در بازی است و توسط همان شخص – مارک وارن – در نقش نجیب زاده با موهای Thistledown در اقتباس تلویزیونی جاناتان استرنج و آقای نورل بازی می شود. | اعتبار تصویر: Eurogamer / Inflexion

زمان: این چیزی است که در اینجا از بین می رود، این چیزی است که بازی واقعاً می گیرد. خواسته های آن از شما بسیار بیشتر شبیه به MMO است. امید من این بود که بازی Nightingale، یک بازی به رهبری آرین فلین، شخص سابق BioWare، بیشتر بر داستان و نقش آفرینی تأکید کند تا اینکه بتواند از کاردستی جان سالم به در ببرد، اما به نظر نمی رسد این درست باشد. عناصر داستانی با یک ماموریت اصلی و چند ماموریت جانبی وجود دارد، اما آنها کمی بیشتر از ماموریت‌های واکشی هستند، و اگرچه برخی از NPCها دارای دیالوگ‌هایی هستند، هیچ کدام صدادار یا متحرک نیستند، و پاسخ‌های چند گزینه‌ای را می‌توانید انتخاب کنید. بین به نظر نمی رسد تاثیر زیادی داشته باشد.

من با Nightingale پشتکار داشته‌ام، زیرا شنیده‌ام و خوانده‌ام که وقتی به سطح ۳ می‌رسی، همانطور که مردم آن را می‌گویند، بازی باز می‌شود. شما به یک بازی پایانی در دنیای هاب به نام The Watch می رسید، جایی که بازیکنان دیگر را پیدا می کنید و با هم به حمله می روید تا با موجودات افسانه ای عظیمی که در تریلر دیده ایم مبارزه کنید. من آن را دنبال کرده ام که انگار نوعی شامبالا بود. فکر می‌کنم اکنون در فاصله نزدیکی از آن هستم، در تلاش برای باز کردن پورتالی در آنجا هستم، اما وقتی به یک گوشه می‌پیچم، یکی دیگر ظاهر می‌شود و چندین مرحله فرعی دیگر خود را نشان می‌دهند. من یک ساعت زودتر به ماهیگیری اختصاص دادم تا یک نوع ماهی را به روغن تبدیل کنم تا به عنوان بخشی از یک مرحله جستجو به یک خانم تبدیل شود. رسیدن به The Watch ممکن است ساعت ها بیشتر طول بکشد.


تصویر جلد برای ویدیوی یوتیوببیایید بلبل بازی کنیم – CLERT ALERT!


من یک شب به ایان پیوستم و این جریان است. این نگاه خوبی به چند ساعت معمولی در بازی است.

اما من نشانه های زندگی دیده ام. من با یک غول بزرگ خورشید جنگیدم که احساس جدید و هیجان انگیزی می کرد، اگرچه اسلحه ها و تجهیزات فعلی من آن را خراش نمی داد، و من همین الان قفل جدیدی از ارتقاء تجهیزاتم را باز کرده ام که به شما کمک می کند. اما پرداختن به همه آن‌ها زمان بیشتری می‌طلبد و به سختی‌تر شدن بیشتر می‌خواهد، و من نمی‌دانم که بیشتر از این به آن علاقه دارم یا نه. بلبل من را فرسوده کرده است.

اگرچه این دسترسی زودهنگام است – دسترسی زودهنگام – و ارزش تاکید بر این واقعیت را دارد. تصور می‌کنم حداقل یک سال توسعه باز باقی مانده است، اگر نه بیشتر، و در آن زمان، همه چیز به طور قابل توجهی تغییر خواهد کرد. تغییرات بسیار مورد نیاز به بازی اضافه می شود، داستان گسترده تر می شود، NPC ها بهبود می یابند (شخصیت همراهی که من از قطع کردن درختان منصرف نمی شود)، مبارزه بهینه سازی و تنظیم می شود، و کارهای بیشتری برای انجام دادن در بازی وجود خواهد داشت. جهان، و کارهای بیشتری که با آنها انجام می شود. به هر حال امیدوارم. به طور خاص، من امیدوارم که به سرعت و پیشرفت توجه ویژه ای شود، زیرا آنها کل تجربه را همانطور که هست نادیده می گیرند. اگر کسی نتواند آنها را امتحان کند خوب نیست که غذاهای خود را عقب نگه دارید. مردم به سادگی دور خواهند شد. در اینجا پتانسیل وجود دارد، فقط باید قفل آن باز شود.


منبع: https://www.eurogamer.net/in-nightingale-the-fun-is-always-just-around-the-corner?utm_source=feed&utm_medium=rss&utm_campaign=feed

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *