این مقاله در ابتدا در تاریخ منتشر شده است .فرقه توسط ملینا زکریا. .cult یک پلت فرم اجتماعی مبتنی بر برلین برای توسعه دهندگان است. ما در مورد همه چیزهای مرتبط با حرفه می نویسیم، مستندهای اصلی می سازیم و انبوهی از داستان های ناگفته توسعه دهندگان از سراسر جهان را به اشتراک می گذاریم.
هانی پات تقدیم می کند داستان Ruby on Rails. داستان منشأ را از مهندسانی که از روز اول روی پروژه کار می کردند بشنوید. و اگر برای تماشای کامل آن وقت ندارید، ما همچنین آن را به یک مقاله کوچک زیبا برای شما تبدیل کردیم.
“ملاقات ناز”
سال ۱۹۹۹ (یا ۲۰۰۰، جیسون در مورد آن کاملاً مطمئن نیست) بود که جیسون فرید، یکی از بنیانگذاران ۳۷signals، یک شرکت طراحی وب مستقر در شیکاگو، در یک وبلاگ آنلاین درخواست کمک کرد. او روی یک پروژه کار می کرد و از PHP استفاده می کرد که گیر کرد. و چه کسی از بین همه مردم داوطلب کمک خواهد شد، جز یک دانشجوی جوان دانمارکی به نام دیوید هاین مایر هانسون؟
دیوید دنبال کرده بود ۳۷ سیگنال برای چند سال که به طور تصادفی با فریاد کمک جیسون مواجه شد. بنابراین، وقتی سوال جیسون را دید، فکر کرد “هی، من جواب این را می دانم” و برای پاسخ دادن و کمک به مشکلش عجله کرد.
دیوید پس از درخواست برای دیدن پایگاه کد پروژه (Single File)، به جیسون گفت که کد “معروف است” و اضافه کرد “باید از نو شروع کنیم، اجازه دهید این کار را برای شما انجام دهم”. و اینگونه است که رابطه بین DHH و جیسون فرید اول شروع شد رابطه ای که تا امروز ادامه دارد. جیسون فرید به خاطر میآورد: «از ابتدا یک همکاری عالی بود.
DHH با Rails می آید
DHH اولین براش برنامه نویسی خود را در سن ۶ سالگی، اولین ناامیدی هایش و زمان برنامه نویسی واقعاً برای او به یاد می آورد. سال ۱۹۹۹ بود، و دیوید در حال کار بر روی یک وب سایت بازی با استفاده از PHP بود که احساس راحتی بیشتری با برنامه نویسی کرد. یک سال بعد او به جیسون فرید مشاوره می داد.
جیسون و دیوید پس از کار روی تعدادی پروژه با هم، سرانجام شخصاً در شیکاگو ملاقات کردند. در آن زمان، دیوید هنوز در کپنهاگ دانشجو بود و برای خدماتش پولی نخواست، تنها چیزی که می خواست لپ تاپ و تجهیزات بود.
از آنجایی که تمام ارتباطات پروژه آنها از طریق ایمیل انجام می شد، آنها می خواستند یک ابزار مدیریت پروژه ایجاد کنند که به آنها در مدیریت تمام این پروژه ها کمک کند. بنابراین، جیسون دیوید را استخدام کرد تا کد پشتیبان را بنویسد Basecamp (یک نرم افزار مدیریت پروژه که به شما امکان می دهد همه چیز را در یک پلتفرم انجام دهید).
در سال ۲۰۰۳، DHH تازه شروع به خواندن در مورد آن کرده بود روبی. برای او جالب ترین قسمت این بود که شبیه هیچ چیز دیگری نبود زبان برنامه نویسی او قبلا دیده بود دیوید میگوید: «به نظر شبیه کد شبه بود». او Ruby را به Jason داد و سپس با استفاده از Ruby شروع به کار روی Basecamp کرد.
روبی برای دیوید “کلیک” کرد. چیزی که او در مورد روبی دوست داشت، بی واسطه بودن PHP همراه با یک زبان برنامه نویسی شی گرا پیچیده بود. در طی ۶-۷ ماه آینده و زمانی که روی Basecamp کار می کرد، Rails را استخراج کرد. دیوید می گوید که “ابزارها” از پروژه بیرون ریختند، اما در ابتدا، هیچ فکری برای انتشار آن در جهان وجود نداشت. او از تابستان ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ روی آن کار کرد و سپس شش ماه دیگر را صرف پرداختن به آن قبل از انتشار آن کرد.
ایجاد چیزی منحصر به فرد و قرار دادن آن برای دیدن جهان می تواند بسیار استرس زا باشد. DHH به یاد میآورد که در ابتدای شروع کار چقدر پسبک دریافت کرد Rails را به جهان آورد. برای هزاران مشارکتی که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و اجرا شد، تعداد زیادی رد نیز وجود داشت.
انتشار Ruby on Rails — Poking توسعه دهندگان جاوا
استقبال از Rails توسط جامعه روبی تجربه نسبتاً گرم و مثبتی برای دیوید بود. اما در مورد استقبال بقیه دنیای برنامه نویسی نمی توان همین را گفت.
سال ۲۰۰۴ بود که DHH وارد حالت بازاریابی کامل شد و شروع به انتشار این کلمه به روشی نسبتاً بلند کرد. او مقایسههای بحثبرانگیزی بین پیادهسازی جاوا در مورد مشکلات خاص و پیادهسازی Rails از همان مشکلات انجام داد و قطعاً جامعه جاوا را تکان داد.
همانطور که انتظار می رفت، این رویکرد طرفداران و منتقدان زیادی پیدا کرد.
انجمن روبی روی ریل
کنفرانس بین المللی روبی در سال ۲۰۰۴، جایی است که جیمز باک برای اولین بار دیوید را دیدم. DHH بلند شد و شروع به صحبت در مورد اینکه چرا Rails را نوشت، توضیح داد که چرا Ruby on Rails تماماً به برنامهنویسان «تجربه بهتر» میدهد و چرا مردم باید به آن فرصت بدهند. برای جیمیس، این کاریزما و اشتیاق دیوید بود که او را در مورد ریلز هیجان زده کرد.
در آن زمان «تیم اصلی» Rails فقط گروهی از افرادی بودند که بیشترین پچها را برای RoR برای DHH ارسال میکردند. این افراد بخشی از یک حلقه درونی شدند که به پایگاه کد ریلز دسترسی پیدا کردند. و در میان آن افراد جیمیس باک نیز وجود داشت. او در نهایت اولین برنامه نویسی بود که دیوید در ۳۷signals استخدام کرد.
جرمی دیر زمانی که DHH پیامی به لیست پستی RubyTalk ارسال کرد و گفت که او برنامه ای برای توسعه Ruby دارد، برای مدتی بخشی از جامعه روبی بود. جرمی به یاد میآورد که «این یک تحریکآمیز بود» و این یک تکان در کل جامعه روبی بود.
تیم اصلی
انجمن تازه تاسیس ریلز چه شکلی بود؟ و تیم اصلی Rails پس از اولین سال انتشار خود چگونه نگاه کرد؟
در سال ۲۰۰۴، روبی واقعاً لحظاتی را سپری می کرد. و توبیاس لوتکه توجه کرد او می خواست از ابتدا یک شرکت بسازد و به استفاده از روبی فکر می کرد. به این ترتیب او برای اولین بار در مورد Rails یاد گرفت. بلافاصله پس از آن، او با دیوید تماس گرفت و بخشی از تیم اصلی شد. به گفته توبیاس، کار دیوید با ریلز به او الهام بخشید، این کار به او کمک کرد تا چیزهای دیگری را کشف کند و با تبدیل شدن به یک کارآفرین، “پیکربندی زندگی خود” را به او داد.
زمانی که زمان بحث در مورد منبع باز فرا رسید، دیوید، جیمیس، جرمی و توبیاس در کنار تیمی از متصدیان اولیه Rails شروع به بحث کردند که آیا Rails باید یک چارچوب متن باز باشد یا اینکه شرکت ها باید برای آن هزینه بپردازند. اما برای DHH، این هرگز حتی یک سوال نبود. منبع باز برای Ruby on Rails ضروری بود.
اما آیا مقیاس خواهد شد؟
یکی از انتقادات بزرگ در روزهای اولیه راهآهن این بود که «ریل نمیتواند مقیاسپذیر باشد». برای دیوید، این بیشتر یک شوخی بود تا یک سوال فنی واقعی.
مقیاس پذیری تبدیل به «سرنوشت» اکثر منتقدان Rails شد. در آن زمان تیم اصلی و DHH چه واکنشی نشان دادند؟
برای توبیاس لوتکه، هرگز بحث مقیاس پذیری وجود نداشت. غول تجارت الکترونیک او، Shopify، گواه این موضوع است. پلتفرم Shopify (که بر روی Ruby on Rails ساخته شده است) حدود ۱۰ درصد از بازار نرم افزار تجارت الکترونیک جهانی را به خود اختصاص داده و دارای یک پایگاه کد عظیم است.
لحظات کلیدی در توسعه ریل
برای جرمی، Rails 1.0 لحظه مهمی بود. اما پس از آن، هر نسخه جدید تراشه بلوغ دیگری بود.
Rails 1.2 نسخه اولیه بسیار پایداری بود که به مردم نشان می داد Rails واقعاً چه چیزی می تواند باشد. و سپس در دسامبر ۲۰۰۷، تیم Rails 2.0 را منتشر کرد. این نسخه جلسات مبتنی بر کوکی و محدوده های نامگذاری شده را به همراه داشت.
تا سال ۲۰۰۹ و ریل ۲٫۳چارچوب همه چیز داشت a توسعه دهنده باید «اپلیکیشنهای در مقیاس کوچک، در مقیاس بزرگ و همه چیز در این بین» بسازید.
جرمی میگوید پس از ۲٫۳، جعبه ابزار ما پر بود. توسعه دهندگان Rails همه چیز مورد نیاز خود را داشتند، و سپس، یک بچه جدید روی بلوک افتاد. Merb به عنوان یک فریمورک جوان روبی وارد دنیای برنامه نویسی شد که Rails را به چالش کشید.
جرمی اعتراف میکند که مرب به عنوان یک مسیر دیگر رو به جلو نشان داد. ارزیابی و قدردانی از همه چیزهایی که مرب داشت اولین قدم بود. با دیدن یک فرصت، DHH تصمیم گرفت به جای مبارزه با آن، آن را در آغوش بگیرد. اینگونه بود که تیم های اصلی Merb و Rails صحبت کردند و تصمیم گرفتند با هم ادغام شوند!
آیا تا به حال فریمورک ها با هم ادغام شده اند؟ این (باید اولین بار باشد)، این نیز یک داستان منحصر به فرد است’، تبلیغات توبیاس.
نتیجه
یک چیزی که همه در آن اتفاق نظر دارند: “این تجربه یک عمر بوده است”. جیمیس، جرمی، توبیاس و هر کس دیگری که در روزهای ابتدایی آن روی Rails کار می کرد، به عنوان یک توسعه دهنده تغییر یافته ظاهر شد.
دیوید میگوید: «ریلز واقعاً به شما امکان میدهد از Hello World به IPO بروید». برای او، جامعه و پایگاه کد هرگز در جایگاهی بهتر از امروز نبوده است.
Ruby on Rails به این دلیل کار می کند که به افراد فرصت می دهد، نه برنامه نویسان با تجربه، بلکه به افرادی که در برنامه نویسی شروع کرده اند، چیزی بسازند. به آنها کمک می کند تا شروع کنند.
او نتیجه می گیرد:
من آن قسمت در مورد Ruby on Rails را دوست دارم، من عاشق تنوع افرادی هستم که به دلیل این چارچوبی که ما ایجاد کرده ایم توانسته اند در برنامه نویسی حرفه ای ایجاد کنند.
تماشای مستند کامل در یوتیوب.
منبع: https://thenextweb.com/news/the-ruby-on-rails-origin-story