که در سیاره جانت، سکوت همه چیز است. اولین کارگردانی نمایشنامه نویس آنی بیکر در فاصله زمانی بین کلمات رشد می کند، صحنه های کامل گاهی اوقات تنها با سر و صدای محیط پخش می شوند.
این تمرکز بر سکوت با توجه به کارهای قبلی بیکر جای تعجب ندارد. هر یک از نمایشنامه های او را از برنده جایزه پولیتزر انتخاب کنید تلنگر به بیگانگان، و مکث های دقیقی را خواهید دید که دقیقاً تا چه مدت باید ادامه داشته باشند. با این حال، این مکث ها به هیچ وجه فضای مرده نیستند. آنها فرصت های عمدی برای شخصیت ها هستند تا به طور کامل در جهان خود زندگی کنند، افکار خود را در نظر بگیرند و به کارهای روزمره خود بپردازند. آنها فقط یکی از راههایی هستند که بیکر به طور کامل نحوه صحبت و تعامل مردم با یکدیگر را به تصویر میکشد – توانایی او از صحنه به صفحه نمایش با آن. سیاره جانت.
چه سیاره جانت در باره؟
سیاره جانت ما را با دانش آموز کلاس ششمی لیسی (زوی زیگلر) و مادرش، جانت (جولیان نیکلسون) همنام آشنا می کند. این دو عملاً جدایی ناپذیر هستند، عمدتاً توسط Lacy. در کمپ تابستانی، او تهدید می کند که خود را خواهد کشت مگر اینکه جانت او را بیاورد. پس از بازگشت به خانه، لیسی از جانت میخواهد که در رختخوابش با او بخوابد، سپس از مادرش میخواهد که وقتی جانت سعی میکند به اتاق خودش برگردد، «تکهای کوچک» از مادرش نگه دارد. (جانت یک تار مو را به دست می دهد.)
در زمانی که نمی تواند با جانت بگذراند، مانند زمانی که جانت مشتریان طب سوزنی خود را می بیند، لیسی خود را مشغول آموزش پیانو و مراقبت از دیورامایی است که در اتاقش ساخته است. او همچنین به عنوان یک ناظر آرام زندگی مادرش عمل می کند و می بیند که جانت با علایق و دوستان عاشقانه خود ارتباط برقرار می کند، علیرغم اینکه خودش به طور کامل از جوانب بزرگسالی درک نمی کند.
از جمله چهره هایی که وارد زندگی جانت و لیسی می شوند، دوست پسر جانت، وین (ویل پاتون) هستند. دوست قدیمی او رجینا (سوفی اوکوندو) که به تازگی مجموعه ای از بازیگران و کشاورزان را ترک کرده است که ممکن است یک فرقه باشند یا نباشند. و آوی (الیاس کوتاس)، رهبر کمون مذکور که جانت را دوست دارد. سیاره جانت ورود (و خروج) این شخصیتها را با کارتهای عنوان واقعی اعلام میکند که هم به فیلم حس ساختاری بدی میدهد و هم نشان میدهد که لیسی چگونه زمان را بر اساس روابط خود مادرش مشخص میکند.
قدرت هر “بخش” از سیاره جانت متفاوت است، و مورد علاقه شخصی من یکی است که بر روی رجینا متمرکز است. این بخش از فیلم به جای تمرکز بر روابط عاشقانه، عمیق تر به دوستی زنانه می پردازد. نیکلسون و اوکوندو در حین صحبت در مورد اشتباهات گذشته خود و اتفاقاتی که از آخرین صحبتشان در زندگی آنها رخ داده است، رابطه خوبی با یکدیگر دارند. بعلاوه، لیسی فرصت بیشتری برای تعامل با رجینا دارد تا با وین یا آوی، و برخی از نظرات و افکار قوی تر خود را در مورد مادرش آشکار می کند که نمی تواند مستقیماً با او در میان بگذارد.
نقد «همه ما غریبهها»: اندرو اسکات و پل مسکال داغترین و غمانگیزترین فیلم امسال هستند.
در غیر این صورت، لیسی کمتر یک شرکتکننده فعال باقی میماند تا یک تماشاگر، چیزی که بیکر از طریق نماهای طولانی و ثابت از شخصیتهای دیگر از دیدگاه لیسی و از طریق سکوتهای علامت تجاری او به وجود میآورد. در اینجا، لیسی افراد اطراف خود را جذب می کند و آنها را قبل از پرسیدن یک سؤال مهم مورد بررسی قرار می دهد. در جای دیگر، بیکر مردم را در حال صحبت نشان می دهد، اما صدای دیالوگ آنها را حذف می کند و ما را وادار می کند که کلمات آنها را از حالات چهره لیسی استنتاج کنیم. واکنشهای زیگلر تازهوارد به خودی خود افشاگرانه است، مانند کل اجرای او، و تکمیل کننده دید کارگردانی قوی و در عین حال کمساخت بیکر است. فیلم گاهی به دیدگاه جانت تغییر میکند، اما مطمئناً در قویترین و توسعهیافتهترین حالت خود قرار دارد، در حالی که ما جهان را از طریق چشمهای کنجکاو، اگر گاهی گیجشده، لیسی میبینیم.
سیاره جانت تصویری تکان دهنده از رابطه مادر و دختر است.
وین، رجینا و آوی ممکن است بیایند و بروند، اما قلب آنها سیاره جانت رابطه بین جانت و لیسی غیر قابل انکار است. صمیمیت آسانی در اینجا وجود دارد، در صحنه هایی که جانت موهای لیسی را شانه می کند یا وقتی بیمار است از او مراقبت می کند. اما یک تنش نیز وجود دارد: لیسی تا حد وابستگی به جانت وابسته است، در حالی که گاهی اوقات به نظر میرسد که جانت از نزدیکی همیشگی لیسی خفه میشود، حتی اگر او دخترش را دوست دارد.
وین، رجینا و آوی ممکن است بیایند و بروند، اما قلب “جانت سیاره” غیرقابل انکار رابطه جانت و لیسی است.
اینها احساساتی هستند که جانت نمی تواند کاملاً به لیسی بیان کند و تنها آنها نیستند. یک شب، در حالی که آن دو با هم در رختخواب دراز میکشند، لیسی به جانت میگوید: «هر لحظه از زندگی من جهنم است». بدیهی است که این آخرین کلماتی است که جانت میخواهد از دخترش بشنود – به خصوص که لحظهای که لیسی آنها را به زبان میآورد نمونهای غیر جهنمی از آرامش است. با این حال به نظر میرسد جانت نیز حقیقتی را در آنها پیدا میکند و اعتراف میکند که او نیز احساس خوشبختی نمیکند، تواناییاش در عاشق کردن مردان گاهی اوقات او را میترساند.
اعترافات جانت نمونه نادری است که او واقعاً به لیسی اجازه ورود داده است. در لحظات دیگر، او لیسی را در امتداد بازو نگه می دارد و برای دختری که فقط می خواهد او را درک کند به چهره ای ناشناخته تبدیل می شود. نیکلسون به طور طبیعی در نسخه گاه اسرارآمیز جانت که لیسی می بیند غرق می شود، اما او همچنین به اندازه کافی گرما، خستگی و میل به جانت آغشته می کند که واضح است که ما در حال تماشای یک فرد کاملاً جامع هستیم، و نه فقط ایده ای که از نظر اجتماعی نفوذ کرده است. یک مادر .
از بسیاری جهات سیاره جانت و رابطه مادر و دختر در هسته آن یادآور اولین کار به همان اندازه خیره کننده و درونگرایانه است: شارلوت ولز بعد از خورشید. هر دو فیلم بر روی کودکانی متمرکز هستند که ناامیدانه تلاش می کنند تا والدین غیرقابل درک خود را درک کنند و هر دو دارای حس نوستالژی دردناکی هستند که با تعطیلات تابستانی شکل دهنده به وجود می آید.
اما در حالی که فیلم ولز بین گذشته و آینده شخصیتهایش در هم تنیده است، فیلم بیکر خود را محکم در زمان حال آنها لنگر میاندازد. هر خط، هر ضرب از اجرای زیگلر و نیکلسون – و بله، هر سکوت – به این پرتره کاملاً مستدل و کاملاً لحظهای از زندگی جانت و لیسی کمک میکند. این فیلمی است که شما را در موجی از ظرافتهای آرام غوطهور میکند و اولین نمایشی عمیقاً چشمگیر را رقم میزند.
سیاره جانت خارج از جشنواره فیلم نیویورک نقد شد. در سال ۲۰۲۴ منتشر خواهد شد.
موضوعات
فیلم سینما
منبع: https://mashable.com/article/janet-planet-review