به عنوان یک نوجوان نابالغ که به دنبال بهبود درخواست دانشگاهم بودم، در یک کلاس مطالعات بازرگانی نشستم. تصور میکردم که گرفتن دو سطح A اضافی در مدرسه شبانه در کنار آنهایی که در طول روز میخواندم، باعث میشود در مقابل معلمان پذیرش غیرقابل مقاومت باشم. کلاسی که من تماشا کردم بررسی کرد که آیا ارزش دارد یک کارخانه بزرگ کامیونها و رانندگان خود را در خانه نگه دارد یا نه. دادهها نشان میدهد که فروش کامیونها و اخراج کارگران در درازمدت گرانتر بوده و شرکت را به هوس هر شرکت لجستیکی شخص ثالث در منطقه محلی میاندازد. ناگفته نماند، اگر شما صاحب یک جزء حیاتی از کسب و کار خود نباشید، هنگام مذاکره با تامین کنندگان خود قدرت بسیار کمتری خواهید داشت. اما معلم و کلاس، همه موافق بودند که فروش همه آن هوشمندانه است، زیرا در سه ماهه سود بیشتری داشت و برای دو سال آینده ارزانتر بود. این افراد هرگز به این فکر نکرده بودند که آیا اتفاق بدی می افتد یا خیر، و چگونه برای آن آماده شوند. در این مرحله بود که متوجه شدم ارزشهایم با اصول ارتدکس تجاری منطبق است و تصمیم گرفتم که در این دوره شرکت نکنم.
من به این موضوع اشاره میکنم زیرا همیشه فکر میکردم که افراد صنعت فناوری با این همه پول احتمالاً در نیمه راه در مورد نحوه عملکرد همه اینها آگاهی دارند. به خودم گفته بودم که چیزی که به نظر من غیرمنطقی و خودباختگی به نظر می رسید این بود که آنها یک بازی شطرنج شش بعدی را روی تخته ای انجام می دادند که من آنقدر کم نور بودم که نمی توانستم ببینم. البته، مگر اینکه اقتصاد صنعت ما آنقدر از واقعیت دور باشد که همه فقط وانمود کنند یا خودشان را فریب دهند. و بیش از یک دهه پول ارزان و مقررات سست به این معنی است که همه کمی احمقانه تر از آنچه باید رفتار می کنند. حالا چراغها روشن میشوند و همه به دنبال این هستند که ببینند واقعاً چه خبر است، این افراد ظاهراً باهوش جایی برای پنهان شدن ندارند.
دیگر برای سرمایه گذاران معنا ندارد
درک طرز فکر سیلیکون ولی آسان است: اگر به اندازه کافی خوش شانس هستید که پول نقد دارید، کمی از آن را پشت سر برخی از بچه ها با یک ایده بزرگ بگذارید. تنها چیزی که لازم است این است که یکی از آن شرطها – با تاکید بر کلمه شرط – برنده شود و بخشی از سود بسیار بزرگ را دریافت کنید. در عصری که سیاستهای نرخ بهره صفر به این معنی است که جمعآوری بدهیهای غیرعادی تقریباً رایگان است، این مسیر بهتر از رفتن به لاس وگاس با ۴۰۱k است. ناگفته نماند که توجه ویژه ای که می توانید با ارائه خود به جهان به عنوان یک “گورو” به خود جلب کنید، به دست آورید. اما ممکن است متوجه شده باشید که بسیاری از شرطبندیهای پرمخاطب دیر انجام نشدهاند و پول نقد زیادی را در این فرآیند هدر دادهاند.
بگیرید ما کار میکنیمکه امسال برای فصل ۱۱ ثبت شد پس از گذراندن ۱۶٫۹ میلیارد دلار از سال ۲۰۱۴٫ چه منطقی را می توانیم در مورد حامی اصلی آن، مدیر عامل سافت بانک، ماسایوشی سون* اعمال کنیم تا او را برای سوزاندن تولید ناخالص داخلی جامائیکا در چنین سرمایه گذاری توجیه کنیم؟ به خصوص زمانی که Regus، که همان را قاطعانه انجام می دهد و-نقش فنی اجاره فضای اداری موقت، مالک املاک آن است و هر سال غیر از کووید، سود ناچیز اما منظمی کسب می کند، آیا برای خرید مستقیم با کسری از هزینه در دسترس بود؟ چگونه این مقدار پول بدون هیچ گونه نظارت داخلی یا خارجی از یک شرکت به شرکت دیگر منتقل شد؟ و چرا او فکر می کرد که طراحی داخلی زیباتر WeWork و شیر آبجو در هر طبقه اینقدر جذاب است؟ تنها نظریهای که آب را نگه میدارد این است که سون با وعدههای سود کلان آینده (از اجاره دفتر) که او هرگونه احساس خویشتن داری را از دست داد.
ترکیبی از اعتبار ارزان و وعده بازدهی باورنکردنی در آینده را می توان در صنعت فناوری نیز به کار برد. ممکن است توضیح دهد که چرا هزینه پخش جریانی تا این حد بالا رفته در حالی که کاتالوگ های موجود کوچک شده اند. استودیوها در روزهای قبل از نتفلیکس برای سودآوری ضرری نداشتند، اما این واقعیت که مانند یک شرکت فناوری ارزش داشت، آن را قادر می ساخت بدهی های کلان را جمع آوری کنید. که باعث شد استودیوهای زیادی به این سمت بروند پرش به سمت واگن به امید به دست آوردن بخشی از آن سود افسانه ای. در روزهای اولیه، امید این بود که تعداد زیادی از افرادی که برای محتوا پول میپردازند، هزینه کم را متعادل کند. اما اکنون رشد متوقف شده است و هنوز ۱۴٫۳۰ میلیارد دلار بدهی وجود دارد، به علاوه مخاطبانی با تمایل روزافزون به محتوای جدید.
دیگر برای مصرف کنندگان معنی ندارد
بدهی هایی که بر گردن نتفلیکس می چرخد، و گردن کسانی که آن را در دنیای استریم دنبال کردند، پس انداز آمازون، اپل و برادران وارنر***، مستقیماً با این هجوم طلا مرتبط است. و باید به سرمایه گذاران و بانک هایی پرداخت شود که میلیاردها دلار را در انتظار پاداش های هنگفت در ادامه خط تحویل دادند. به همین دلیل است که هزینه یک N استاندارداشتراک etflix از سال ۲۰۱۱ تقریباً دو برابر شده است – با برنامه های Premium که اکنون ۲۳ دلار در ماه هزینه دارند. با توجه به ماهیت پراکنده کتابخانه های استریم و این واقعیت که نتفلیکس نمی تواند تنها منبع سرگرمی شما باشد، اکثر مصرف کنندگان بیش از یک اشتراک همزمان دارند. این کم و بیش خوب بوده است، در حالی که زمان ها خوب است، پس چه اتفاقی می افتد وقتی اقتصادهای جهان شروع به کند شدن می کنند و شما به دنبال ایجاد فضایی در بودجه ماهانه خود هستید؟
شایان ذکر است که فناوریهای جدید گران هستند، هم از نظر هزینه و هم از نظر زمان و تلاش برای دستیابی به آنها. اما در حالی که فناوری در گذشته تغییراتی در جهان داشته است – محاسبات شخصی، اینترنت، گوشیهای هوشمند و، اوه، رسانههای اجتماعی – مدتی است که چیزی به این بزرگی نداشتهایم. اما صنعت نمیتواند به هیاهوی چیزهای بزرگ بعدی ادامه ندهد، حتی اگر برای هر کسی که چشم دارد آشکار باشد که برنده نخواهد بود. ما در اوج چرخه تبلیغات ماشینی هستیم، که تقویتکنندههای آن به ما میگویند که همه ما را در یک دهه یا بیشتر بهطور خودکار منسوخ میکند**. مشکل این است که هر زمان که واقعاً بنشینید و سعی کنید از یک هوش مصنوعی مولد استفاده کنید، نتایج بسیار ضعیف است، بنابراین شکاف بین وعده و واقعیت بسیار زیاد است. هوش مصنوعی جدید گوگل را در نظر بگیرید که توانست به سوالاتی در سطح صفحه گسترده پاسخ های جعلی بدهد، مانند اینکه چه کسی در سال گذشته جایزه اسکار را برده است. شما از قبل می توانید خارش پاهای کسانی که امیدوار هستند را ببینید پین انسانی با وجود ویدیوی معرفی بدش، چیز بزرگ بعدی خواهد بود.
مصرفکنندگان در اینجا ضرر میکنند نه فقط به خاطر این گرانقیمتها، بلکه به این دلیل که تمام اکسیژن را از هر چیز دیگری میکشند. بسیاری از این فناوریها نه برای حل مشکلات دنیای واقعی، که ما تعداد زیادی از آنها را داریم، بلکه برای خیره کردن سرمایهگذاران، آرام کردن وال استریت و فریب دادن خریداران زودباور طراحی شدهاند. این کمکی نمی کند که هوش مصنوعی مولد، مانند کریپتوهای قبل از آن، مقدار قابل توجهی انرژی بیشتری از آنچه که باید مصرف می کند و تغییرات آب و هوایی را تشدید می کند. متأسفانه، وقتی همه توجه و پول به چیز بعدی معطوف شود، همه ما برای آن فقیرتر خواهیم بود، چه برای افرادی که فریب خوردهاند تا مقالات ماشیننویسی درباره اهمیت والیبال بخوانند و چه برای افرادی که به دلیل اخراج شدن برخی از نابغه ها فکر می کردند که GPT-3 بدون نظارت کار بهتری انجام می دهد.
دیگر برای کارگران معنی ندارد
Embracer Group یک ناشر بازی سوئدی است که برای خرید هر استودیو کوچک و IP که به دستش میرسد، بدهیهای زیادی را بارگیری کرده است. در سال ۲۰۱۸، لارس وینگفورز، مدیرعامل این شرکت گفت صنعت بازی شرکت او از استراتژی “کمتر، بزرگتر، بهتر” به نفع یک ترکیب “متنوع” اجتناب می کند. در سال ۲۰۲۱، گفت که به بیش از ۲ میلیارد دلار پول نقد دسترسی دارد و اعتبار برای ادامه ولگردی و ولگردی هزینه های خود، با سرمایه گذاری عناوین جدیدتر و کوچکتر. که شامل احیا کردن TimeSplitters توسعه دهنده رادیکال آزاد برای شروع کار بر روی یک بازی جدید در سری فرقه ای که مدت ها خوابیده است. دو سال پس از آن، شرکت اعتراف کرد که یک معامله به ارزش ۲ میلیارد دلار درآمد بیش از شش سال از هم پاشیده بود و باید هزینه ها را کاهش داد. رادیکال آزاد اکنون بسته شده استکار دو سال گذشته در قفسه گذاشته شد و نزدیک به ۱۰۰۰ نفر در سراسر Embracer شغل خود را از دست دادند.
در سراسر صنعت، مشاغل بی شماری از بین رفته اند زیرا حتی شرکت های سودآور نیز به دنبال کاهش تعداد کارکنان خود هستند. دانیل اک، مدیر عامل اسپاتیفای، حتی قسمت آرام را با صدای بلند گفت هنگام پذیرش شرکت «از فرصتی که سرمایه کمهزینه ایجاد میکند» برای افزایش کارمندان استفاده کرد. اکنون که وضعیت اقتصادی تغییر کرده است و پول به اندازه گذشته ارزان نیست، شرکت اجازه می دهد ۱۵۰۰ نفر کمتر از یک ماه مانده به تعطیلات می روند. نام های بزرگی که امسال نیز همین مسیر را طی کرده اند عبارتند از (نفس عمیق) آمازون (چندین بار) ByteDance، لینکدین (دو برابر) بازی های حماسی، لیفت، متابوک، دل، گوگل و مایکروسافت.
واقعیت قرار است مثل بیل به صورت ما بزند
وقتی بچه بودم، یکی از اقوام در شرکتی کار می کرد که ماشین های بازی برای قمار بزرگسالان می ساخت و می فروخت. من باید ۱۰ ساله بودم که او آمد و یک بازی راه اندازی کرد که در آن یک پوند در قطعات ۲p به من داد، که می توانستم روی نتیجه یک دسته کارت شرط بندی کنم. او بازی را طوری تقلب کرده بود که علیرغم تمام تعهدات مبنی بر دوبرابر کردن پول نقدم با کاهش سرمایهام، من آن را از بین ببرم. این یک درس ارزشمند در مورد اینکه چرا قمار کردن پول شما ایده هوشمندانه ای نیست، توسط شخصی که هر روز آن را از نزدیک و از نزدیک می دید، ارائه شد.
درس دیگری که او به من آموخت، نذر سپاسگزاری بود که او اغلب به زبان می آورد، که با توجه به بی خدایی او دو چندان سرگرم کننده بود. هر زمان که یک داستان بد در اخبار وجود داشت، یا داستانی از بدبختی شرکتها در نزدیکی خانه وجود داشت، او میگفت: «به لطف خدا میروم». از آنجا که او می دانست که بسیاری از اتفاقات زندگی ما تصادفی است، بنابراین بیهوده است که ادعا کنیم این حکمت بوده است. همیشه باید به یاد داشته باشیم که هیچ یک از ما دست نخورده نیستیم و بدترین عبارت در زبان انگلیسی این است که “چه چیزی ممکن است اشتباه باشد؟” مایه شرمساری است که بسیاری از ذهنهای ظاهراً بزرگ در صنعت فناوری فرصت یادگیری این درس را در زمانی که به اندازه کافی جوان بودند برای قدردانی از آن نداشتند.
* ویکیپدیا – که به سختی نمادی از حزب گرایی است – روی سون نقش بسته است. در زمان نگارش، بیوگرافی او می گوید: “شهرت او به عنوان یک سرمایه گذار تقریباً به سرمایه گذاری اولیه ۲۰ میلیون دلاری او در گروه علی بابا در سال ۲۰۰۰ بستگی دارد.” با توجه به باقی کارنامه او – و این واقعیت که او در حال حاضر چندین میلیارد بدهی به شرکت خود دارد.
** من تعجب می کنم که چند نفر از حامیان آن که روزهای خود را با نگرانی در مورد باسیلیک روکو سپری می کنند، به این فکر کرده اند که حدود ۸۵ میلیون نفر که ناگهان مجبور به رعیت شده اند، چگونه با آنها رفتار خواهد کرد.
*** Warner Bros. Malaise مستقیماً با بدهی های مربوط به خرید و فروش های مختلف مرتبط است که شاهد انتقال آن از یک شرکت مادر به شرکت دیگر بوده است. نه اینکه جنگهای استریم به اینجا کمک کردهاند، اما منصفانه است که بگوییم مشکلات آن در حوزهای متفاوت از همتایانش است.
این مقاله در ابتدا در Engadget در https://www.engadget.com/2023-was-the-year-the-economics-of-tech-caught-up-with-reality-153052312.html?src=rss منتشر شد.
منبع: https://www.engadget.com/2023-was-the-year-the-economics-of-tech-caught-up-with-reality-153052312.html?src=rss