۲۴ نوامبر ۲۰۲۳
سلام! به ویژگی معمولی ما خوش آمدید، جایی که ما کمی در مورد برخی از بازی هایی که در چند روز اخیر خودمان را در آن بازی می کنیم، می نویسیم. این بار: نویسندگان جن زده، اسکیت های غلتکی و اسکلت.
اگر دوست دارید برخی از نسخههای قدیمیتر What We’ve Beening را دنبال کنید، آرشیو ما اینجاست
Modern Warfare 3، PS5
من یک دشمن جدید دارم و نامش اسکلتور است. این شرور کارتونی ارغوانی روشن در Modern Warfare 3 بی وقفه مرا شکار کرده است و به یک انتقام تبدیل شده است. Call of Duty هنوز هم وانمود میکند که یک بازی نظامی جدی است، اما با ورود به چرخش سریع بازی، توسط چندین نسخه از Spawn – بتمن تاد مک فارلین با اسلحه ضد قهرمان – و همچنین یک هیولای شاخهای درخشان به نام گایا کشته شدم و گاهی اوقات نیکی میناژ.
این عالی است. مدتی میگذرد که ساعتها را برای یک بازی جدید CoD گذاشتهام، و هنوز هم تا حد زیادی یک بازی در مورد چرخش نقشهها است که از پشت شلیک میشوند، یا به دیگران ضربه میزنند. همانطور که کریس در آن ذکر کرده است، Modern Warfare 3 نیز یک پیشنهاد باریک است نقد و بررسی Eurogamer Modern Warfare 3. با این حال، گاهی اوقات به طرز لذت بخشی پوچ و تقریباً توهم آمیز است. من میتوانم بهعنوان یک سرباز کهنهکار مهر نیروی دریایی مرتبط با دواین «راک» جانسون بازی کنم و با یک سارداوکار از Dune روبرو شوم.
تنظیمات کوکی را مدیریت کنید
سارداوکار که از مه ماهرانه و تصحیح رنگ فیلم دنیس ویلنوو حذف شده است، به سادگی مردی با لباس خواب سفید روشن است که فوراً برای تک تیراندازها از طرف دیگر نقشه قابل مشاهده است. اپراتورهای Spawn نیز درخشش سبز روشنی دارند، اما هیچ کدام به اندازه Skeletor – منفورترین دشمن من – احمقانه نیستند.
بازی کردن به عنوان یک اپراتور بسیار مضحک و متظاهر به مهارت نیاز دارد. هر بار که یک Skeletor Tokyo Drift از کنار من می گذرد و با مسلسل فرعی کاملاً طراحی شده اش عکس سر می اندازد، من می لرزم. دفعه بعد میبینمت، من فکر می کنم. با ریسک خرید یکی از بستههای اپراتور گران CoD، بخشی از من به این فکر میکند که آیا باید سرنوشتم را بپذیرم، هچ را دفن کنم و خودم اسکلتساز شوم. حداقل باید به حریفان من خنده بدهد.
-تام ارشد
Alan Wake 2، PS5
سکوت یک تخته چوبی زیر پایم می ترکد. صدایی از… جایی؟ سپس موسیقی شروع می شود. چرا موسیقی شروع شد؟! وای خدا چی میاد همانطور که یک فیلم پخش می شود، جهان می چرخد و مه می شود و تحریف می شود. گرفتارم و ترسیده ام.
با Alan Wake 2، توسعه دهندگان در Remedy قطعا استعداد خود را برای سورئال و تئاتر ثابت کردند. این بازی یک تور چند رسانه ای است. اما این در نهایت فقط یک ست پانسمان زیبا برای یک بازی به همان اندازه پرمدعا و حمایت کننده است. این یک بازی در مورد یک هنرمند شکنجه شده است که بدترین دشمن خودش است، نشخواری در هنر از دریچه وحشت روانشناختی و کلیشه های نوآر کارآگاهی که همگی برای سلیقه من نیاز به تعلیق کمی بیش از حد ناباوری دارند. رمان دنیای واقعی است و دنیای واقعی یک رمان است، روایت در لایههای متا مانند یک صفحه دستنوشته خرد شده بر روی خود تا میشود. آیا هنر به رنج می انجامد یا رنج به هنر؟ این داستانی است که تلاش میکند تا سفری باورنکردنی را برای ساختن هنری باورنکردنی تشریح کند، اما تنها زمانی کار میکند که خود هنر باورنکردنی باشد.
برای من هنر لیاقت سفر را ندارد. با وجود تمام نمایش های تولیدی اش، بازی با تک گویی آشکار و توضیح بیش از حد، با فرآیند پر زحمت آویزان کردن شواهد بر روی دیوار برای ادامه، مانع می شود. ترسناک بقای عالی وجود دارد که شما را به لبه صندلیتان میبرد، اما ترسهای پرش ارزانی را به سمت شما میاندازد تا واقعاً فریادها را به گوش شما برسانید. دارای یک بخش موسیقی فوق العاده است، سپس با یک پازل ریاضی فضا را خراب می کند.
علاوه بر پیچیدگی درک شده، لایههای متا را اضافه میکند، با نویسندهای که سم لیک در یک چرخش خود ستایشکننده در نقش کارآگاه خندان الکس کیسی ظاهر میشود. نویسنده و هنرمند به معنای واقعی کلمه در چیزی در هم تنیده شده اند که در مواقعی بیش از توطئه لایه ای، توخالی و خیره کننده ناف است. Alan Wake 2 فوق العاده است، اما عذاب آور نیز هست. شاید نکته همین باشد.
-اد
رولردروم، کامپیوتر
من در حال انجام تکالیف Roll7 برای یک قطعه هستم، بنابراین برای اولین بار Rollerdrome را بازی می کنم. نکن – من نمی دانم شرایط چگونه است، اما اینطور است. به هر حال – چه برداشت اولی. چیزهای زیادی در مورد آن به من توجه می کند. من عاشق تفکر پشت آن هستم. من این ایده را دوست دارم که یک نفر آنجا نشست و فکر کرد: “آیا می دانید چه چیز بسیار سرگرم کننده ای است؟” اسکیت. و آیا می دانید چه چیزی در بازی ها بسیار سرگرم کننده است؟ تیراندازی کردن. چرا ما … آها! و آن که تنها چیزی بود که آنها نیاز داشتند – اینکه سرگرم کننده است و کافی است.
مطمئنم که به Roll7 بدی کرده ام اما کاملاً است سرگرم کننده – و بلافاصله سرگرم کننده است. فکر می کنم حدود یک دقیقه، شاید بیشتر طول می کشد، قبل از اینکه در حال چرخیدن در زمین های اسکله و چرخیدن در هوا و انجام ترفندها باشید. و سپس شما در حال تیراندازی هستید و همه چیز – هر چند عجیب به نظر می رسد – به نظر می رسد که قرار بوده باشد. البته این چیزها با هم هستند.
نکته دیگری که من را به خود جلب می کند، توجیه داستانی آن است، زیرا در ظاهر کمی مضحک است، و روشی که شما در آن فرو رفته اید نشان می دهد که چیزی جز اکشن اکشن اکشن وجود نخواهد داشت. اما داستانی وجود دارد و حسی واقعا باورپذیر و قابل لمس از دنیای اطراف شما ایجاد می کند. و همه اینها به جای مونولوگ، که من واقعاً آن را دوست دارم، به صورت اجمالی منتقل می شود. این در آثار باستانی شخصی در قفسه ای است که شما در حال بررسی آن هستید، یا ایمیلی که در حال خواندن آن هستید. هیچ کس هرگز شما را بزرگ نمیداند که سعی میکنید به داستانی که نوشتهاند اهمیت دهید – این شما هستید که این کشف را هدایت میکنید.
اگر نمی خواهی، خوب، برو اسکیت بزن و تیراندازی کن. اما اگر این کار را کردید، بینی را دور بزنید. و تا حدودی به طور معجزه آسایی، متوجه می شوم که انجام آن به این شکل باعث می شود که آن را بیشتر بخواهم – باعث می شود بیشتر به دنبال داستان بگردم – زیرا بخشی از من باید همه آن را در چارچوب قرار دهم. چیز هوشمندانه ای است
-برتی
منبع: https://www.eurogamer.net/what-weve-been-playing-136