همه قسمت‌های کریسمس سیمپسون‌ها، رتبه‌بندی شده‌اند

سی و چهار سال پیش در این ماه، سیمپسونها با یک ویژه کریسمس شروع شد. اکثر برنامه‌های تلویزیونی تا به حال با زیبایی سر تعظیم فرود آورده‌اند، اما سیمپسونها ادامه دارد و ادامه می یابد، شاید برای اینکه از همه ما بیشتر زندگی کنیم.

در طول سه دهه گذشته چند داستان عالی کریسمس سیمپسون ها وجود داشته است، اما همچنین برخی از داستان های تعطیلات واقعا وحشتناک وجود دارد. برای این لیست از همه سیمپسونها قسمت‌های کریسمس، ما سعی کردیم فقط روی قسمت‌هایی تمرکز کنیم که کریسمس یک نقطه کانونی است. به همین دلیل اپیزودهایی مانند حس اسکینر از برف برش را انجام نداد برخی از این اپیزودها بهترین نمایش را نشان می دهند، در حالی که برخی دیگر بدترین جنبه های سال های طولانی افول سریال را نشان می دهند. اما برای قسمت های کریسمس که عالی هستند، همه چیز ارزشش را داشت.

۱۶٫ چیزهای آخور

فصل ۳۲، قسمت ۱۶

در مورد تنها چیز هوشمندانه در این قسمت بازی عنوان است چیزهای عجیب و غریب. این در واقع ۷۰۰ امین قسمت از مجموعه است که از نظر تئوری، مکان خوبی برای یک قسمت کریسمس برای رزرو برنامه بود. این یک داستان کریسمس است، اما داستانی است که شباهت های زیادی به داستان هایی دارد که قبلاً انجام شده بود.

وقتی هومر مارج را در جشن تعطیلات نیروگاهش شرمنده می کند، او او را از خانه بیرون می کند و او برای مدتی خانواده فلاندرز را ترک می کند. همه چیز در این مرحله از طول عمر سریال کاملاً بی الهام است، اما اگر حتی کوچکترین خنده دار بود تماشای آن می توانست سرگرم کننده باشد. در عوض، نمونه دیگری از آن است سیمپسونها فقط نمایشی که قبلا بود نیست و مدت زیادی است که نبوده است.

۱۵٫ بابی، بیرون سرد است

فصل ۳۱، قسمت ۱۰

این برنامه واقعاً باید تلاش زیادی کند تا یک حضور مهمان توسط کلسی گرامر در نقش دشمن بارت، Sideshow Bob، تلف شود. اما این قسمت کریسمس دقیقاً این کار را با بازگرداندن باب به اسپرینگفیلد برای بازی بابانوئل در یک مرکز خرید انجام می دهد. باب همچنین مجبور می شود ثابت کند که او کسی نیست که هدایایی را از ساکنان اسپرینگفیلد می دزدد، که همه را به همان شخصی هدایت می کند که تقریباً پشت همه مشکلات شهر است: آقای برنز.

در این قسمت داستان سرایی بسیار بی الهام وجود دارد. تنها چیزی که واقعا برایش وجود دارد این است که بدترین نیست سیمپسونها قسمت کریسمس.

۱۴٫ گیل را بکش، جلد اول و دوم

فصل ۱۸، قسمت ۹

عجیب است، این قسمت از سیمپسونها بیشتر شبیه a بازی می کند مرد خانواده داستان، همراه با دشمنی هومر با گرامپل گرینچ مانند، که به نظر می رسد بازتاب مبارزه مداوم پیتر با مرغ غول پیکر در نمایش رقیب است. این قسمت همچنین خطای تاکتیکی فاحشی را ایجاد می‌کند که داستانی را در مورد گونی غمگین ساکن اسپرینگفیلد، گیل گاندرسون متمرکز می‌کند.

برخی استدلال می کنند که گیل در دوزهای کوچک بهتر است. اما حقیقت واقعی این است که گیل یک مرد فقیر جایگزین فیل هارتمن فقید است. سیمپسونها شخصیت ها. اینکه گیل برای مدت طولانی با سیمپسون ها نقل مکان کند، تماشای آن عذاب آور بود، حتی اگر آنها او را به عنوان یک اقدام خیریه کریسمس در نظر بگیرند. گیل به سادگی آنجا را ترک نمی کند، و مارج به قدری از او خواسته نمی شود که این کار را انجام دهد. این رقت انگیز است، اما خنده دار نیست.

۱۳٫ او از ایمان کوچک

فصل ۱۳، قسمت ۶

اپیزودهای لیزا موعظه‌کننده‌ترین قسمت‌ها هستند سیمپسونها داستان ها، و به طور کلی، آنها خیلی خنده دار نیستند. زمانی را به خاطر دارید که یک قسمت کامل حول تصمیم لیزا برای گیاهخوار شدن ساخته شد؟ این هم همینطور است، جز اینکه لیزا بودایی می شود.

تنها خنده‌های واقعی در این قسمت زمانی اتفاق می‌افتد که خانواده سعی می‌کنند در طول کریسمس به لیزا رشوه بدهند و با وعده اسبی که همیشه در پی آن بوده، به مسیحیت برگردانند. افشای “تسویه حساب” نقطه برجسته اپیزود است. بقیه قسمت مانند یافتن زغال سنگ در جوراب است.

۱۲٫ این فصل سی ام است

فصل ۳۰، قسمت ۱۰

اپیزودهایی مثل این واقعاً می‌سازند سیمپسونها انگار بخارش تمام شده این به همان اندازه که یک اپیزود جمعه سیاه است و یک داستان کریسمس است، زیرا تلاش های خانواده برای تهیه یک تلویزیون با کیفیت بالا خنثی می شود. برای شاد کردن مارج، خانواده وانمود می‌کنند که در سفر تعطیلات خود به دیزنی‌لند درجه‌پنجی خوشحال هستند.

بیشتر جوک ها عابر پیاده هستند و به سختی قابل خندیدن هستند. چیزی که این قسمت را از انبوه زباله نجات می دهد این است که خانواده در واقع در پایان در طول شام در میخانه Moe، یک لحظه کریسمس عالی را تجربه می کنند. نمایش به صحنه های بیشتری از این دست نیاز دارد.

۱۱٫ کابوس پس از کریسمس

فصل ۲۸، قسمت ۱۰

زمانی بود که سیمپسونها می‌توانست قسمت‌های Krusty the Clown محور را بسازد، اما فصل ۲۸ نبود. این قسمتی است که کراستی در مورد دلقک‌های خنده‌دار بودن، وقتی به مسیحیت می‌پیوندد خنده‌دارتر می‌شود و حس شوخ طبعی‌اش را از دست می‌دهد. به نظر می رسد نویسندگان اپیزود فکر می کنند که چیزی عمیق درباره دین می گویند، اما این مرگ کمدی است که اجرا می شود.

حداقل صحنه‌های سرگرم‌کننده‌ای از مواجه شدن مگی با جن در قفسه، Gnome in Your Home وجود دارد. این اپیزود می‌توانست بیشتر از آن و کمتر از Krusty استفاده کند.

۱۰٫ داستان های کریسمس سیمپسون ها

فصل ۱۷، قسمت ۹

سیمپسونها آنتولوژی های هالووین بسیار عالی داشته است که گلچین کریسمس تا فصل ۱۷ به تعویق افتاده بود. متأسفانه، این یکی پخته نشده بود، با شوخی های بی ظرافت و برداشت بی خیال سیمپسون ها از عیسی مسیح.

چه زمانی سیمپسونها خنده دار نیست، تماشای آن می تواند یک کار طاقت فرسا باشد. و در این یکی خنده به اندازه ای نیست که رتبه آن را بالاتر ببرد.

۹٫ بلوز کریسمس سفید

فصل ۲۵، قسمت ۸

Airbnb در سال ۲۰۱۳ به اندازه امروز بزرگ نبود، اما برای این قسمت که در آن خانواده سیمپسون ها به طور موقت وارد سفر می شوند، مناسب بود زیرا اسپرینگفیلد تنها شهری در کشور است که در کریسمس برف می آید. داشتن افراد زیادی در اطراف ایده مارج بود، و او اولین کسی است که با حضور آنها به محدودیت های خود می رسد.

این یک اپیزود بسیار نیمه راه است که وقتی مهمانان سیمپسون ها با سرودهای کریسمس سرنای خود را به مارج می دهند و زمانی که لیزا متوجه می شود که به دلیل اشتباهی هدایایی می دهد، ارزش رستگاری دارد. اما به عنوان یک داستان کریسمس، این چیز خاصی نیست.

۸٫ مبارزه قبل از کریسمس

فصل ۲۲، قسمت ۸

مبارزه قبل از کریسمس یکی دیگر از قسمت های گلچین کریسمس بود، اما این قسمت قسمت های بهتری از آن داشت داستان های کریسمس سیمپسون ها. بخش پایانی سریال، سکانسی با شخصیت‌های سیمپسون‌ها که به‌عنوان عروسک‌های لایو اکشن به تصویر کشیده می‌شوند، به‌طور خاطره‌انگیزی کیتی پری را در نقش مهمان حضور دارد.

پری شادی زیادی را برای آن بخش به ارمغان می آورد، و همچنین یکی از نژادپرستانه ترین شوخی ها در تاریخ سیمپسون ها زمانی که لب های مو به مکان غیرمنتظره ای روی بدنش می رود.

۷٫ گریفت مجوس

فصل ۱۱، قسمت ۹

این اپیزود برای رسیدن به اصل مطلب واقعاً راه طولانی را می طلبد. این بسیار پیچیده است، با آسیبی که به بارت وارد شد، به مجموعه ای از رویدادها منجر شد که در آن اوباش محلی وانمود می کنند که صندلی چرخدار مدرسه را در دسترس قرار می دهند، و سپس در نتیجه، مدرسه ابتدایی اسپرینگفیلد را ورشکست می کنند. سپس Kid First Industries مدرسه را در اختیار می گیرد و از آن به عنوان محل آزمایش اسباب بازی بزرگ بعدی شرکت، Funzos استفاده می کند.

نکته قابل توجه در مورد این قسمت این است که مهمان فقید گری کلمن نقش خودش را بازی می کند، یک نگهبان امنیتی برای Kid First که در نهایت با بارت و لیزا طرف می شود وقتی که Funzos به یک نقشه شیطانی تبدیل می شود. صحنه های کلمن تنها زمانی است که این قسمت واقعاً سرگرم کننده است. بدون او، این فهرست بسیار پایین تر از این لیست بود.

۶٫ Marge Be Not Proud

فصل ۷، قسمت ۱۱

باور کنید یا نه، این فقط دومین بار بود که این اتفاق افتاد سیمپسونها حتی سعی در یک داستان کریسمس کرد. و همانطور که تقریبا همیشه اتفاق می افتد، بارت جشن تعطیلات را خراب می کند. تفاوت اصلی این بار این است که بارت در حال دزدی از یک بازی ویدیویی گرفتار می شود و ناامیدی مارج از او آنقدر عمیق است که از بارت دوری می کند و او را در فاصله عاطفی نگه می دارد.

این خیلی بیشتر از هر مجازات دیگری به بارت صدمه می زند. و زمانی که او نمی تواند عشق مورد نیاز خود را از مادرش دریافت کند، بارت سعی می کند آن را از مادر میلهاوس دریافت کند. نقطه اوج این اپیزود نیز یک لحظه الهام‌بخش است زیرا بارت مجبور می‌شود به مارج در مورد دوست داشتن هدیه کریسمس بی‌رقیق‌اش دروغ بگوید، زیرا اگر او چیزی غیر از قدردانی نشان می‌داد، می‌توانست آشتی آنها را به خطر بیندازد.

۵٫ فصل پانزدهم

فصل ۱۵، قسمت ۷

این اپیزودی است که هر دو را تقلید می کند سرود کریسمس و چطوری گرنیچ کریسمس را دزدید. هومر، پس از اینکه بار دیگر کریسمس را به واسطه خودخواهی‌اش برای خانواده به هم ریخت، در مورد کریسمس تجلیاتی شبیه دیکنز دارد و میل به تغییر برای بهتر شدن دارد. با این حال، شهرت تازه‌ای که هومر به خاطر خوب‌ترین مرد شهر به دست آورده، قهرمان کنونی، ند فلاندرز، را به خود اختصاص می‌دهد.

به عنوان بخشی از ایده نادرست هومر مبنی بر اینکه اگر همه بدون هدایای کریسمس بروند خوشحال تر خواهند بود، او یک گرینچ را می کشد و همه آنها را می دزدد قبل از اینکه ند به او کمک کند از جمی که ساخته بود بیرون بیاید. تقلیدهای خنده دار از محصولات ویژه کریسمس Rankin/Bass فقط روی این کیک کوچک تعطیلات است.

۴٫ تعطیلات آینده گذشت

فصل ۲۳، قسمت ۹

تصور کنید خانواده سیمپسون ها در زمان واقعی پیر شوند. ثابت نگه داشتن کاراکترها در زمان لوکسی است که فقط انیمیشن می تواند آن را داشته باشد. اما این سریال گاهی به ما نشان می دهد که آینده سیمپسون ها چگونه می تواند باشد. که در تعطیلات آینده گذشت، بارت و لیزا پدر و مادر هستند و مگی به زودی به دنبال او خواهد آمد. این اپیزود همچنین به بارت و لیزا فرصت نادری داد تا در مورد زندگی خود فکر کنند و در مورد مشکلات مشترکشان با فرزندپروری ارتباط برقرار کنند.

همچنین کمک می کند که این یکی از آخرین مراحل خنده دارتر باشد سیمپسونها اپیزودها، همانطور که دنیای آینده ای که تصور می کند، کاملاً دنیایی نیست که اکنون در آن زندگی می کنیم.

۳٫ من برای کریسمس در خانه نخواهم بود

فصل ۲۶، قسمت ۹

این اپیزود تمایل دارد در میان آنها دست کم گرفته شود سیمپسونها طرفداران، و طرح کمی نازک است. اما مفهوم Marge که هومر را در کریسمس بیرون می‌کند، بر خلاف داستان مشابه در کریسمس، مقداری سنگین دارد. چیزهای آخور چند فصل بعد مارج با هومر عصبانی است زیرا او در شب کریسمس خیلی دیر به خانه آمد و وقت گذراندن با خانواده اش را از دست داد. هومر در واقع دلیل موجهی برای این کار داشت، فراتر از گلگیرش در راه خانه. وقتی مو به او گفت که چقدر افسرده است، هومر پس از ورود به میخانه مو، احساس کرد که مجبور است مدت بیشتری بماند. چیزی که مو به هومر نگفت این بود که ساعت ها عمداً اشتباه تنظیم شده بودند تا هومر بیشتر بماند.

در مورد کریسمس تنهایی هومر بدون خانواده‌اش و همچنین نگاهی اجمالی به سایر ساکنان اسپرینگفیلد که هیچ خانواده‌ای ندارند که خانواده‌ای را به نام خود بنامند، رقت‌انگیز واقعی وجود دارد. نوین سیمپسونها همیشه آن لحظات انسانی را ندارد، بنابراین اینجا یک لمس با طراوت بود.

۲٫ معجزه در تراس همیشه سبز

فصل ۹، قسمت ۱۰

بارت دوباره کریسمس را خراب می کند که به طور تصادفی درخت کریسمس خانوادگی و تمام هدایای همراه آن را می سوزاند. او با پنهان کردن شواهد و مقصر دانستن یک سارق جرم خود را تشدید می کند. شهر اسپرینگفیلد واقعاً در ساعت نیازشان به سراغ سیمپسون‌ها می‌آید، اما وقتی بارت حقیقت را اعتراف کرد، بی‌رحمانه به آنها سر می‌زند.

بهترین قسمت های این قسمت کل خانواده را به عنوان طردشدگان اجتماعی در اسپرینگفیلد نشان می دهد. اما از آنجایی که این نمایش به ندرت از تداومی پیروی می کند، برای بازگرداندن اوضاع به حالت عادی یک میانبر لازم است که سیمپسون ها را حتی بدتر از قبل می کند.

۱٫ سرخ کردن سیمپسون ها روی آتش باز

فصل ۱، قسمت ۱

این در ابتدا قرار نبود قسمت اول باشد سیمپسونهاولی سرخ کردن سیمپسون ها روی آتش باز در دسامبر ۱۹۸۹ یک ماه قبل از شروع کامل سریال هفتگی به نمایش در آمد. شخصیت‌های خانواده در اینجا در مقایسه با آنچه که بعداً در نمایش تبدیل شدند، بسیار نامشخص است، اما داستان سرایی نیز واقعی‌تر به نظر می‌رسد. در ایام کریسمس، از دارایی هومر تا حد خود مالیات گرفته می شود و او شغل دومی را به عنوان یک بابانوئل مرکز خرید می گیرد تا بتواند کریسمس خانواده اش را نجات دهد.

بخشی از این آشفتگی تقصیر بارت برای خالکوبی و پاک کردن خالکوبی گران قیمت بود. اما بارت واقعاً در این قسمت از پدرش قدردانی می‌کند، و لحظه‌های پیوند فوق‌العاده‌ای بین آنها وجود دارد که آخرین شرط را برای نجات کریسمس می‌بندند. شرط شکست می خورد، اما هومر و بارت یک تازی رها شده، یاور کوچک بابانوئل را می گیرند، که معلوم می شود هدیه ای است که همه اعضای خانواده واقعاً می خواستند. این فقط بهترین نیست سیمپسونها قسمت کریسمس – یکی از بهترین اپیزودهایی است که سریال تا به حال تولید کرده است.

تماشا کردن سیمپسونها بر دیزنی +.

توصیه های سردبیران

• ۸ بهترین برنامه تلویزیونی نتفلیکس در سال ۲۰۲۳، رتبه بندی شده است

• ۵ بهترین درام سال ۲۰۲۳، رتبه بندی شده

• ۵ بهترین برنامه تلویزیونی Hulu در سال ۲۰۲۳، رتبه بندی شده است

• ۵ بهترین فیلم کریسمس در دیزنی + که باید تماشا کنید

• ۵ بهترین هیجان انگیز سال ۲۰۲۳، رتبه بندی شده است