نقد “ناپلئون”: ریدلی اسکات با حماسه تاریخی حرکت می کند – اما آیا این یک موفقیت است؟

ریدلی اسکات در یک اشک جذاب است و لحظات تاریخی عشق و جنایت را به فیلم هایی تبدیل می کند که جسورانه و قطبی هستند. آخرین دوئل یک پرونده تجاوز جنسی قرن چهاردهمی را پاکسازی کرد و قهرمان و شرورانش را از سه منظر به عنوان یک نبرد پویا – و به طرز وحشتناکی خنده دار – بین دو جنس نشان داد. بعد، خانه گوچی یک توطئه قتل را از دیدگاه همسری دلسوز که بیوه خودساخته شده بود بازجویی کرد. و حالا ناپلئون زندگی امپراتور فرانسه را عمدتاً از طریق پیروزی های جنگی و روابط پر فراز و نشیب او با معشوقش Joséphine de Beauharnais بررسی می کند.

با این حال، جایی که من از جسارت نمایش داده شده لذت بردم آخرین دوئل و خانه گوچیاسکات ناپلئون سردم کرده

ناپلئون بیشتر شبیه یک فحش است تا یک افشاگری.


اعتبار: Apple Original Films

اگر داستان ناپلئون بناپارت را فراتر از استانداردهای فرهنگ پاپ از جمله قد کوتاه، منیت بزرگ و تسلیم شناخته شده ABBA در واترلو نمی دانید، اسکات کمک چندانی نخواهد کرد. ناپلئونفیلمنامه‌ای که توسط دیوید اسکارپا نوشته شده است، سرعتی مناسب دارد، از نقاط برجسته و کم نور با حالت عادی یک استاد تاریخ که چرت و پرت در میان همسالانش چت می‌کند، می‌پرد. هدف کارت‌های عنوان شکسته اضافه کردن زمینه با چه کسی، کجا و چه چیزی است، اما این کار را با بالا انداختن شانه انجام می‌دهند، گویی به جای معرفی، یادآوری مفیدی هستند.

دیالوگ ارائه شده (عمدتاً از طریق غرغر کردن یا لهجه‌های شیطنت آمیز بریتانیایی) به مخاطب اجازه می‌دهد جوهر چرخش‌های سیاسی را درک کند، در حالی که صحنه‌های نبرد گرافیکی و گسترده اسکات به اندازه کافی مهارت‌های ناپلئون را به عنوان یک استراتژیست نشان می‌دهد. با این حال، در حالی که بینندگان معمولی ممکن است خطوط گسترده این پرتره را ببینند، ناپلئون تعریف کافی برای سرمایه گذاری عاطفی ارائه نمی دهد.

خواکین فینیکس نقش ناپلئون را مانند یک دلقک بازی می کند.

خواکین فینیکس و روپرت اورت در فیلم ریدلی اسکات "ناپلئون"

اعتبار: Apple Original Films

اسکات از به تصویر کشیدن بناپارت به عنوان یک بوفون کوتاه، چرخان و فرار که در فیلم هایی مانند راهزنان زمان یا ماجراجویی عالی بیل و تد. در حالی که فینیکس کوتاه‌تر از دیگران به نظر می‌رسد – از جمله جوزفین ونسا کربی – یک زاویه کم روی ناپلئون او فضایی از عظمت می‌دهد. با این حال، زمانی که غرور امپراطور با ناامنی های او برخورد می کند، یک پوچ به رسمیت شناخته شده است.

در حالی که فینیکس می تواند در میدان نبرد چهره ای خشن را از بین ببرد – یادآور امپراطور روم اخم او در اسکات گلادیاتور – او همچنین می‌تواند نقش احمق را بازی کند، از دست سیاستمداران فرار کند و از پله‌ها پایین بیفتد در حالی که خود را یکی از حاکمان واقعی فرانسه اعلام کند. فینیکس به خوبی این پارادوکس را زیر پا می‌گذارد و به سخنان ژوزفین که ناپلئون را چاق می‌خواند، با یک اعلان عجیب پاسخ می‌دهد: “سرنوشت می‌خواست که من اینجا باشم.

مثل کاری که باهاش ​​کرد بیو می ترسدفینیکس خود را بدون منیت وارد جنبه های مضحک این شخصیت می کند. اما در جایی که بو یک ترسو ساده لوح بود، ناپلئون دارای حس بزرگی از خود است که او را از دیدن حماقت خود منع می کند. این در جنگ و عاشقانه صادق است. عمل پایانی فیلم، جایی که او در هر دو شکست می‌خورد، ممکن است غم انگیز تلقی شود، اگر فقط به آن اهمیت می‌دادیم.

به نظر می رسد اسکات ارتباط مخاطب با این شخصیت تاریخی را بدیهی می داند. ناپلئون اساساً به ما تحمیل می شود که گویی مهارت او در استراتژی جنگ به تنهایی دلیل کافی برای ریشه یابی او است. اجرای فینیکس متعهد است، اما فاقد غافلگیری مت دیمون به‌عنوان یک بی‌رحم منفور یا هیجان لیدی گاگا به‌عنوان یک کوهنورد اجتماعی خشمگین است. و جایی که فیلم های قبلی اسکات مملو از مجموعه ای وسوسه انگیز از شخصیت های کنجکاو بود، ناپلئون بازیکنان حامی خود را چیزی فراتر از سربازان اسباب بازی می داند. آن‌ها با تفاوت‌های جزئی می‌آیند و می‌روند – یک اظهارنظر آپپلتیک در اینجا، یک تمسخر در آنجا، یک طغیان خشونت‌آمیز یا خیره شدن پژمرده. اما تعداد کمی در روایت ناپلئون اثری می گذارند، جز ژوزفین. اما او یک نوع کنجکاوی دیگر است.

ونسا کربی در نقش جوزفین ظریف و معمایی است.

ونسا کربی در نقش ژوزفین در فیلم Ridley Scott "ناپلئون"

اعتبار: Apple Original Films

این اشراف زاده سابق که با لباس های ژنده پوش معرفی شد و با قد بلند از زندان به پایان رسید، به نظر می رسد در ابتدا به ناپلئون به عنوان یک پوشش استراتژیک نگاه می کند که از او و فرزندانش در برابر مردم متزلزل فرانسه محافظت می کند. تلاش های او برای معاشقه تقریباً به اندازه صحنه های مکرر زناکاری آنها خنده دار است. در آن‌ها، مثل سگی در گرما به او قوز می‌کند، در حالی که او بی حوصله به نظر می‌رسد.

در طول رابطه آنها، ممکن است یک پوزخند کج روی صورتش بدرخشد یا یک پوزخند تند از لبانش خارج شود. اما حتی زمانی که او شروع به پاسخ دادن به نامه‌های عاشقانه عاشقانه فراوان او با پیام‌های خود می‌کند، تعیین اینکه چه چیزی صادقانه است و چه استراتژی بقا، دشوار است. او به عنوان معشوق ناپلئون دارای ثروت، موقعیت و خانه ای دور از جنگ هایی است که او به راه انداخته است. اما – جدا از زندگی جنسی وحشتناک آنها – آیا او نسبت به او احساسی دارد؟

اجرای کربی، پر از لبخندهای خشمگین و خیره های سرد، از دادن پاسخ آسان به تماشاگر خودداری می کند. شاید منظور این باشد که نشان دهد ناپلئون چگونه او را می بیند، زنی دیوانه وار بی ثبات و در عین حال جذاب. با این حال، این رقص در مدت زمان دو ساعت و ۳۸ دقیقه خسته کننده می شود. آنچه مسلم است این است که ناپلئون او را دوست دارد، اما یک احمق نیز هست. و در این، شاید بتوان او را درک کرد – کدام یک از ما برای عشق احمق نبوده است؟ اما بیشتر، او فقط رنده می کند.

ناپلئون ققنوس که بین شادی عبوس، غرغر و نابسامان در نوسان است، احساس می‌کند در اطراف یک کار طاقت فرسا است. شاید هدف همین باشد، ابزار اسکات برای ارائه نقدی از نوع ضایعاتی که از طریق نیروی اراده و مهارت‌های اجتماعی وحشیانه به قدرت می‌رسند. اما این چنین سخنرانی را سرگرم کننده نمی کند.

ریدلی اسکات هدف بالایی دارد اما کوتاهی می کند ناپلئون.

خواکین فینیکس در نقش ناپلئون بناپارت و ونسا کربی در نقش ژوزفین در فیلم ریدلی اسکات "ناپلئون"

اعتبار: Apple Original Films

با وجود اشتباه عاطفی آن، ناپلئون از جهات دیگر حیرت انگیز است صحنه های نبرد اسکات بسیار زیاد است که شامل توپ ها، اسب ها و انبوهی از سربازان می شود. با این حال، آنها به راحتی قابل پیگیری و وحشیانه هستند، به گونه ای که مخاطب مدرن را می طلبد تا وحشت وحشتناک این درگیری های تاریخی حماسی را تشخیص دهد.

در این صحنه‌های جنگ، داریوش ولسکی، فیلمبردار، تابلوهای حیرت‌انگیزی را می‌کشد. عمق میدان تا مایل‌ها امتداد دارد، تپه‌های بژ یا قلعه‌های خاکستری روشن در دوردست‌ها برافراشته‌اند که نشان‌دهنده فتح آینده است. در همین حال، در پیش‌زمینه ناپلئون و سربازانش هستند که با یونیفرم‌های تیره زرشکی و سرمه‌ای‌شان که با لهجه‌های طلایی پر زرق و برق برجسته شده‌اند، کاملاً متضاد پس‌زمینه هستند. حتی در یک صحنه تاج‌گذاری صلح‌آمیز، که تاریکی را به پشت می‌چرخاند تا بر زمان شادی تأکید کند، چنین توجه به جزئیات باعث می‌شود این لحظات احساس عمیقی داشته باشند.

دربرگیرنده دهه ها، جنگ ها و تعداد زیادی از شخصیت های تاریخی، ناپلئون بدون شک فیلمی جاه طلبانه است. اما در طول آن، اسکات از ما احساس ناامیدی می کند. به نظر می رسد که او که از استقبال مختلط از دو قطعه تاریخی آخرش آزرده خاطر شده است، صبرش را نسبت به مخاطب از دست داده است. او دیگر با اشتیاق علاقه خود را به این موضوع نشان نخواهد داد یا شخصیت‌هایی را به ما اعطا نخواهد کرد که به‌طور آشفته‌ای متقاعدکننده هستند. در عوض، اینجا یک خود شیدایی مضطرب و وسواس مرموز او است. آنها را به عنوان ناشناخته و اجتناب ناپذیر ببینید … یا نه.

در پایان ناپلئون جسورانه است اما رضایت بخش نیست.

ناپلئون ۲۲ نوامبر در سینماها اکران می شود.

موضوعات
فیلم سینما


منبع: https://mashable.com/article/napoleon-movie-review

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *