Junbi.ai به TNW برای استارتآپها برنامه و در کنفرانس قبلی TNW به نمایش گذاشته شد. این داستان بخشی از ارائه برنامه بود. تحت کنترل کامل تحریریه TNW نوشته شده است. بسته های امسال را بررسی کنید اینجا!
چند سال پیش، هوش مصنوعی– تیم متمرکز در Junbi.ai یک مطالعه عصب شناسی روشنگر انجام دادند. آنها از ۱۰ خلاق تبلیغاتی دعوت کردند تا کار مورد علاقه خود را بیاورند. سپس آنها خلاقان را در یک اسکنر تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) برای نظارت بر فعالیت مغز قرار دادند و از آنها خواستند که کار یکدیگر را درجه بندی کنند.
همانطور که مشخص شد، نمرات داده شده هم مشابه و هم سازگار بود.
صرفه جویی در مورد یک استثنای مهم – بازاریابان بالاترین امتیاز را به خود دادند.
هنگامی که کار خود را ارائه میکردند، اسکنر MRI به گونهای روشن میشد که نشان میداد این افراد واقعاً متقاعد شدهاند که کارشان تماشایی است، حتی اگر همه همکارانشان به طور مستقل موافق باشند که ۷/۱۰ است.
Junbi.ai توضیح می دهد: “مغز شما در دروغ گفتن بد است.” موسس کوئن اولده اولتوف. این بینش آشکار در مورد فعالیت مغز است که به عنوان ستونی عمل می کند که محققان حوزه بازاریابی عصبی را بر اساس آن بنا کرده اند.
به طور کلی، بازاریابی عصبی واکنشهای مغز به محرکهای بازاریابی را مطالعه میکند، و پاسخهای فیلتر نشده مصرفکننده را به گونهای ثبت میکند که نظرسنجیها، مطالعات و دادههای بازاریابی سنتی نمیتوانند.
برای مناسبت های خاص رزرو شده است
اگرچه برای چندین دهه، بازاریابی عصبی یک تلاش نسبتاً انحصاری باقی مانده است، عمدتاً به دلیل قیمت بالای آن. در حالی که بیشتر بازاریابان به دادههایی علاقه نشان میدهند که نشان میدهد مخاطبانشان تبلیغ را دوست دارند، چگونه آن را جذب میکنند، چه چیزی کار میکند و به کجا هدایت میکنند یا توجهشان را از دست میدهند، واقعیت این است که پرداخت ۱۵ تا ۲۰ هزار یورو در ساعت برای دستگاه امآر. بودجه برای اکثر مگر اینکه، برای مثال، یک تبلیغ Superbowl در افق داشته باشید.
روشهای دیگری مانند آزمایش الکتروانسفالوگرام (EEG) و ضبط حرکت برای ردیابی چشم نیز به قدری زمان و منابع فشرده هستند که تعداد کمی از بازاریابان جرأت میکنند آنها را به عنوان جزء اصلی فرآیندهای خلاقانه خود ادغام کنند.
بر این اساس، اکثریت قریب به اتفاق بازاریابها بر اساس نظر متخصصان تصمیمگیری میکنند، که همانطور که مطالعه ذکر شده نشان میدهد، میتواند مطابقت داشته باشد، اما اغلب تحت الشعاع نفس قرار میگیرد. حتی زمانی که همه همسو میشوند، به شما اطلاعات کمی در مورد عملکرد واقعی کمپین میدهد.
اولتوف میگوید: «زمانی که در بازاریابی بودم، برای من ناامیدکننده بود. ما کمپینها را آزمایش میکردیم، آنها را توسط مردم اجرا میکردیم، انتظارات زیادی داشتیم، و سپس آنها اصلاً خوب عمل نمیکردند. یا برعکس.»
به دنبال راهی بهتر برای انجام بازاریابی
این ناامیدی در کنار یک برخورد تصادفی با آل اسمیتز، دانشمندی که اصطلاح “بازاریابی عصبی” را ابداع کرد، توجه اولتوف را منحرف کرد و در نهایت به سمت و سوی جدیدی رفت. درست بیش از هشت سال پیش، او شرکت مشاوره بازاریابی عصبی Alpha.One را تأسیس کرد. هدف کمک به برندها برای ایجاد محتوای موثرتر با استفاده از روشهای عصبشناسی مانند fMRI، EEG و ردیابی چشم بود.
با کتابخانه رو به رشدی از دادههای علوم اعصاب و مشارکت با دانشگاه اراسموس و MIT، تیم در نهایت یک پلتفرم پیشبینی ردیابی چشم – expoze.io – ایجاد کرد که از هوش مصنوعی برای پیشبینی توجه بصری به روشی مشابه با ردیابی چشم، بدون نیاز به شرکتکنندگان استفاده میکند. – و این کار را با دقت ۹۵ درصد انجام می دهد.
با این حال، “در پایان روز، expose.io بیشتر یک راه حل تحقیقاتی است تا یک ابزار بازاریابی. به سوالات معتبر تحقیقات علمی پاسخ های خوب و روشنگری می دهد. اما به شما نمی گوید که آیا چیزی خوب است یا بد. دان وان در ویل، رئیس بازاریابی و محصولات در Alpha.One، به اشتراک می گذارد.
این باعث شد تا تیم یک قدم جلوتر برود و Junbi.ai متولد شد.
عصب شناسی با فشار دادن یک دکمه
Junbi.ai پلتفرمی برای پیش آزمون و محک زدن تبلیغات یوتیوب است. این ردیابی چشم پیشبینیکننده با هوش مصنوعی expose.io را با بینایی ماشین ترکیب میکند تا بینشهای پیشبینیکننده منحصربهفردی را در مورد عملکرد موردانتظار تبلیغات YouTube و نحوه قرار گرفتن آنها در مقابل دیگران ارائه دهد.
با تمرکز بیش از حد بر روی یک پلتفرم خاص، تیم Junbi.ai توانست معیارها و معیارهایی را برای ارزیابی رسانه ها ایجاد کند و تیم های بازاریابی را از بار تحلیل داده های علمی جدا کند.
بیایید واقعی باشیم، بازاریابان به یک نشانگر چراغ راهنمایی نیاز دارند که به یک سوال ساده پاسخ دهد – آیا تبلیغ من بد است؟ Van der Wiele می خندد و Junbi.ai تلاش می کند تا آن را ارائه دهد.
با تجزیه و تحلیل سه معیار کلیدی به این امر دست مییابد: امتیاز توجه برند (آیا برند شما مورد توجه قرار میگیرد؟)، امتیاز سهولت شناختی (تبلیغ برای پردازش و به خاطر سپردن چقدر آسان است؟) و امتیاز پیشرفت تبلیغات (در زمانی که تبلیغ شما چقدر مورد توجه قرار میگیرد. در زمینه YouTube قرار داده شده است؟).

این سه معیار علمی اثبات شده با آموختههای هزاران کمپین دیگر و آزمایشهایی درباره اینکه چه چیزی یک تبلیغ خوب را میسازد، ترکیب و تکمیل میشوند. به عنوان مثال، باید توجه به نام تجاری را در ابتدا و انتهای یک تبلیغ به شدت سنجید تا یک امتیاز اثربخشی کلی ارائه شود – یا همانطور که Van der Wiele بیان می کند یک نشانگر چراغ راهنمایی.
با تجهیز به معیارهای عملکرد و تفکیک ویدیو در ربع ثانیه، بازاریابان میتوانند مشخص کنند که چه چیزی و در کدام حوزه نیاز به بهبود دارد.
این عصب شناسی با فشار دادن یک دکمه و کسری از هزینه است.
منبع: https://thenextweb.com/news/youtube-ads-more-effective-ai-powered-neuromarketing