بررسی “منطقه مورد علاقه”: پرتره ای دلخراش از همدستی

برای چند دقیقه اول منطقه مورد علاقه، این فیلم عمداً حس شنوایی شما را جدا می کند. یک صفحه سیاه در حالی که نت‌های درنگ با زمزمه‌ها و صداهای طبیعت بافته می‌شوند، باقی می‌ماند. شما در یک حالت مراقبه از محرومیت حسی و تقویت همزمان غوطه ور هستید، تأثیر آن این است که تا دو ساعت آینده، به هر چیزی که می شنوید توجه خواهید کرد.

صدا برای فیلم جدید باشکوه و نگران‌کننده جاناتان گلیزر به عنوان ابزار اصلی برای آشکار کردن آنچه در آن سوی دیوار باغ شاداب و سرپناه اتفاق می‌افتد، بسیار مهم است. چیزی که گلیزر به تدریج آشکار می‌کند، زندگی خانوادگی بت‌نشین خانواده‌ای از طبقه متوسط ​​است که برای کمال در حومه شهر تلاش می‌کنند – زندگی رودولف هوس (با دقت وحشتناک کریستین فریدل)، طولانی‌ترین فرمانده آشویتس و خانواده‌اش. اما ما صداهای آشویتس را می شنویم، جایی که تخمین زده می شود ۱٫۱ میلیون نفرکه اکثریت آنها یهودی بودند، طی پنج سال در اردوگاه کار اجباری و قتل عام نازی های آلمان در حومه Oświęcim، لهستان به قتل رسیدند. و این تضاد است که پویایی تاریک فیلم را فراهم می کند و پرتره ای دلخراش از همدستی در بین جنایات را ترسیم می کند.

در اصل، گلیزر A24 فیلم شما را وادار می کند برای شام خانوادگی پشت میز بنشینید، در کنار استخر حیاط خلوت استراحت کنید و تولدها را جشن بگیرید، درست در کنار مکانی که به نماد نسل کشی نازی ها تبدیل می شود. همانطور که زندگی ها بر روی دیوار باغ نابود می شوند، خانواده هوس قهوه بیشتری برای خود می ریزند.

چیست منطقه مورد علاقه در باره؟

بر اساس رمان مارتین آمیس در سال ۲۰۱۴، منطقه مورد علاقه به طور کامل در منطقه ۴۰ کیلومتر مربعی اطراف آشویتس قرار دارد که توسط اس اس نازی به عنوان “منطقه مورد علاقه” شناخته می شود. منطقه مورد علاقه به زبان آلمانی. در این فضای با عنوان معروف، فیلم تقریباً به طور کامل در ویلای گچی دو طبقه و باغ وسیعی می گذرد که رودولف و همسرش هدویگ آن را اشغال کرده اند (بازی فوق العاده دلخراش ساندرا هولر، که در آن نیز بازی می کند. آناتومی یک سقوط).

کریستین فریدل در نقش رودولف هوس در «منطقه مورد علاقه».
اعتبار: A24

رودولف و هدویگ در این واحه خانگی تلخ، بهشتی را برای خود و فرزندانشان می سازند، در حالی که جنایات اردوگاه فراتر از دیوار سیم خاردار اطراف ملک ادامه دارد. فیلمبردار Łukasz Żal (آیدا، جنگ سردو من به پایان دادن به چیزها فکر می کنم) این صحنه‌های عجیب و غریب بوکولیک را با عکس‌های لنز با زاویه باز پانوپتیک می‌گیرد که همه چیز را کمی عجیب و غریب نشان می‌دهد.

فیلم با یک پیک نیک شایسته رنوار در ساحل رودخانه، همراه با چیدن توت سیاه آغاز می شود. خانواده هوس در خانه‌شان، چند متر دورتر از لبه کمپ، با غذاهای مجلل پذیرایی می‌کنند. بچه‌ها با همسایه‌های نازی‌شان بازی می‌کنند در حالی که بچه‌ها در آن سوی حیاط خانه‌شان قربانی جنگ می‌شوند. با ورود مادر هدویگ در اولین بازدید از ملک، ما در یک گشت و گذار در خانه خودنمایی می کنیم که در چند قدمی یکی از بدترین نسل کشی های تاریخ است.

اما این افراد چشم بر قتل عام نمی بندند. دارن برنامه ریزی میکنن ساختن آن. سود و شکوفایی از آن. اعضای رده بالای اس اس و مهندسان به سردی بر روی نقشه های کوره های آدم سوزی غیرنظامیان در اتاق نشیمن خانواده تمرکز می کنند. هوس پسرش را با اسب سواری به محیطی می برد که زندانیان کار اجباری را تحمل می کنند. در این لحظات کنار هم، گلیزر و زال، همراه با برش های هوشمندانه توسط زیر پوست ویراستار، پل واتس، نشان می‌دهد که انسان‌زدایی ابزاری چقدر برای ستمگران مؤثر است و چگونه به آنها اجازه می‌دهد تا به راحتی بیشتر به منافع شخصی نفرت انگیز خود خدمت کنند. تنها لحظاتی که ما کسی را فراتر از افسران نازی و خانواده‌هایشان می‌بینیم، چند صحنه سورئال است که با استفاده از دوربین‌های مادون قرمز، یک زن جوان لهستانی را نشان می‌دهد که شب‌ها سیب و گلابی را در میان سنگرهای آشویتس پنهان می‌کند و هر کاری می‌تواند انجام می‌دهد.

اما هیچ چیز مؤثرتر از این نیست منطقه مورد علاقه نسبت به طراحی صدای آن

منطقه مورد علاقه یک سلاح طراحی صدا می سازد.

به زبان ساده، منطقه مورد علاقه دارای برخی از قدرتمندترین و زیباترین طراحی های صوتی است که در یک فیلم با آن مواجه خواهید شد. همه اینها به لطف طراح صدا جانی برن است که قبلاً با گلیزر روی صحنه های صوتی دلخراش کار کرده بود. زیر پوستو همچنین با یورگوس لانتیموس کارگردان خرچنگ، کشتن گوزن مقدس، مورد علاقهو اخیرا، چیزهای بیچاره، در میان بسیاری از پروژه های جوی دیگر. برن در کنار موسیقیدان و آهنگساز میکا لوی و ناظر موسیقی بریجت ساموئلز کار کرد تا چیزی را خلق کند که ممکن است یکی از ناراحت کننده ترین و برجسته ترین تجربه های صوتی سال باشد.

با پنج دقیقه ابتدایی فیلم که بر تجربه مخاطب در طول مدت تاکید می‌کند، Burn از صدا برای ایجاد یک اثر مزاحم استراتژیک استفاده می‌کند تا در عین حال تاریخ را در واقعیت وحشتناک روزمره خود نشان دهد. شاید هدف «خارج از دید، خارج از ذهن» باشد، اما اتفاقات فیلم غیرقابل شنیدن است. در پیش‌زمینه، خانواده هوس به کارهای روزانه‌شان می‌روند، به مدرسه می‌روند، از تخت‌های گل‌شان مراقبت می‌کنند، لباس‌های شسته‌شده را آویزان می‌کنند. در پس‌زمینه، آتش‌ها می‌سوزند، دود بلند می‌شود، و برج‌های دیده بانی وحشت‌های زیر را به تصویر می‌کشند که صدایی وحشتناک هر صحنه را فرا می‌گیرد. ما می دانیم که چیست، لازم نیست به ما گفته شود. و مهمتر از آن، گلیزر و برن می دانند که شما می دانید.

زنی کودکی را به سمت گلی در باغی با دیوارهای دلپذیر در آغوش گرفته است.
ساندرا هولر در نقش هدویگ هوس، در باغ خانواده ایستاده است.
اعتبار: A24

سایر لحظات صدا واضح تر هستند. هدویگ به طور معمول از گلخانه عظیم خود مراقبت می کند و پسر خردسالش در اتاق خوابش یاهتسی را بازی می کند و صدای جوخه های تیراندازی در صحنه ها پخش می شود. گلیزر از کلوزآپ‌های بی‌تحرک آخرین گل‌های زیبا در باغ هوس به‌عنوان صدای پارس سگ‌ها، دستورات نظامی، و آن غرش‌های همیشه حاضر بازتاب دلخراشی را برای تماشاگران به وجود می‌آورد – این صحنه حتی به رنگ قرمز روشن محو می‌شود.

اینها صداهایی هستند که تا مدت ها پس از آخرین لحظات فیلم با شما خواهند ماند و در عوض با صدای جاروبرقی و پاک کردن شیشه پر می شود و سایت را برای بازدیدکنندگان در زمان حال آماده می کند تا با حقایق وحشتناک تاریخ روبرو شوند.

ناراحت کننده ترین لحظات فیلم، ظریف ترین لحظات آن است.

یکی از موضوعات اصلی در حال اجرا است منطقه مورد علاقه از خود عنوان می آید، اصطلاحی که اس اس نازی برای توصیف منطقه اطراف آشویتس به کار می برد. قدرت وحشتناک ابهام در کل فیلم جریان دارد، از سفارشات ارائه شده با کدهای سرد گرفته تا تمایز جغرافیایی بین خانه هوس و کمپ.

گلیزر شامل لحظات بسیار ناراحت کننده ای است که مخاطبان را از وضعیت اسفبار کسانی که در کمپ زندانی و به قتل رسیده اند، درک می کند، از جمله صحنه ای که نشان می دهد هدویگ و کارکنان خانه دار در حال آشفتگی مجموعه ای از وسایل مصادره شده هستند. فیلم ظاهراً نمی گوید اینها دارایی های ارزشمند و احساساتی افرادی است که به اردوگاه تبعید شده اند، اما ما هیچ شکی نداریم. احتمالاً هر کت، بلوز و جواهراتی که خانواده هوس می پوشند، هر بشقاب استفاده شده، هر اسباب بازی از کسی که مرگش توسط پدرسالارشان طراحی شده است، گرفته شده است. رودولف با حرص و طمع از پول نقد توقیف شده ارزهای مختلف غربال می کند. در یک صحنه، هدویگ یک رژ لب طلایی زیبا را در یک جیب کت توقیف شده پیدا می‌کند که مشخصاً دارایی ارزشمند صاحب سابق آن است.

یکی از خنک‌کننده‌ترین قطعات فیلم با افتخار در حیاط خلوت هوس، یک فواره و استخر ساخته شده از یک سر دوش. در غرور و شادی هدویگ، باغ او نشسته است. این یک لحظه سرد کننده است که با جلوه های بصری گلیزر برخورد می کند، روشن و پر از سرخوشی بهاری. بعداً، صحنه‌های نفرت‌انگیز از خوشبختی تابستانی همان سر دوش را احاطه کرده است، در حالی که خانواده‌های نازی همسایه فرزندان خود را به آب‌پاشی و بازی در استخر غم‌انگیز می‌آورند.

حتی طراحی باغ خود یک عنصر عمیقاً آزاردهنده فیلم است، زیرا مشخص می شود که با برنامه ریزی دقیق برای بازده فصلی و توسعه طولانی مدت ساخته شده است. چمن های روی پیاده رو بیش از حد رشد کرده اند، گل های آفتابگردان بلند شده اند، کندوها به خوبی مستقر شده اند. در حالی که هدویگ با حیرت در آن قدم می زند، اعلام می کند: “رودی مرا ملکه آشویتس می نامد.” این به‌طور تکان‌دهنده‌ای معمولی، حتی شادی‌بخش است، و این یک اقدام شجاعانه قابل توجه از سوی هولر و فریدل برای ایفای این نقش‌های نفرت‌انگیز است، که به احتمال زیاد تصمیم آسانی نبود. ما از طریق این باغ به طرز ماهرانه ای از گذر زمان برای این مکان بدبخت آگاه هستیم. در لحظه‌ای که هدویگ محض است، به مادرش می‌گوید که تاک‌هایی را در دیوار کمپ کاشته است «تا رشد کنند و آن را بپوشانند». در نهایت، او ریشه در اینجا گذاشته است، چیزی که بعداً در روایت با جابجایی رودولف آشکار شد. هدویگ در حال برنامه ریزی برای زندگی طولانی در آشویتس در حالی که در حال توسعه استراتژی های تزئینی برای اجتناب از نگاه کردن به دخالت خود در نسل کشی جمعی است. هدویگ می گوید: «آنها باید مرا از اینجا بیرون بکشند.

در نهایت، گلیزر با استفاده از فیلمبرداری باشکوه، اجراهای جسورانه، و طراحی صدای استثنایی، ماهیت دلخراش همدستی را به یکی از افراد منفور منفعت شخصی تقطیر می‌کند تا مخاطب را در سمت بسیار اشتباه تاریخ قرار دهد. اگر حواستان باشد، منطقه مورد علاقه باعث می شود که شما احساس بیماری کنید، زیرا چه بخواهیم آن را بپذیریم یا نه، همه ما می توانیم شریک جرم باشیم.

The Zone of Interest در ماه اکتبر از جشنواره فیلم BFI لندن بازبینی شد. فیلم به سینماها می رسد ۱۵ دسامبر.

موضوعات
فیلم سینما


منبع: https://mashable.com/article/the-zone-of-interest-review

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *