یک کشف غافلگیرکننده که من کمی به A Highland Song، جدیدترین ساخته Overboard و Heaven’s Vault Inkle رسیدم: مهم نیست که از صخره سقوط کنید. به نظر من این برای یک بازی سنگنوردی بسیار عجیب است. و به خصوص در موردی که در آن احساس خطر در ابتدا به نظر میرسد بخش مرکزی آن چیزی است که میخواهد انجام دهد. به عنوان دختری به نام مویرا، باید از یک خانه نکبت بار در ارتفاعات اسکاتلند فرار کنید تا به دیدن عموی خود در یک فانوس دریایی دور بروید. شما یک هفته یا احتمالاً بیشتر را صرف می کنید تا از کنار کوه ها بالا برید، از طوفان ها در دهانه غارها پناه بگیرید، به دنبال سرنخ های جهت دار در بن بست ها بگردید – اتفاقاً نقشه واقعی ندارید – و این کار را انجام می دهید. هم یک نوار بهداشتی در حال کوچک شدن و هم آفتاب همیشه محو هر روز.
ولی! بدون خطر واقعی از بین میروید یا سلامتی خود را از دست میدهید و فقط به جایی که قبلا بودید برمیگردید. نتیجه، همراه با چند مشکل دیگر، یک بازی کمتر از ستارهای در مورد پیادهروی، یا بقا، یا در واقع کوهنوردی ایجاد میکند. اما یک بازی فوقالعاده در مورد کوهها ایجاد میکند – در واقع در مورد تجربه دنیای طبیعی – چیزی که A Highland Song واقعاً قصد دارد باشد.
یک مثال: آهنگ هایلند از اینکه کاری را بدون هدف انجام دهید نمی ترسد. در طول سفر خود در میان قلهها و درههای چند لایه، اقلامی پیدا میکنید، عمدتاً نوعی زباله، که ممکن است مفید واقع شوند یا نباشند. یک بسته ترد دور ریخته شده حاوی صفحه پاره شده یک راهنمای کوه است تا به عنوان یک نقشه موقت عمل کند. یک کلید دفن شده ممکن است ساختمان مجاور را برای سرپناه ضروری باز کند. یا یک چوب مخصوص محکم، که فکر میکردم حتماً باید به کارتان بیاید، ممکن است در نهایت هیچ استفادهای نداشته باشد. در بین سفرهای پیروزمندانه به قلههای کوه، ممکن است با مسیرهای طولانی و وسوسهانگیز به بنبست برخورد کنید. مثلاً یک غار عمیق، دقایق گرانبهایی را طی کرد – ساعتهای درون بازی – بدون هیچ راهی برای خروج از طرف مقابل.
این موضوع زمانی تاثیرگذارتر می شود که گهگاه مکانیک های ناهماهنگ A Highland Songs را با هم ترکیب کنید. عموی تو، همیش، در طول سالها برایت نامه مینوشت، اما ناگهان به تو نیاز دارد تا هفت روز دیگر به فانوس دریایی او، در دریایی که هرگز آن را ندیدهای، برسی. ساعت درون بازی با سرعت مناسبی پیش می رود – شاید یک روز بازی در یک ساعت واقعی – و مویرا انسان است، بنابراین شب ها خسته می شود. یک خواب ناخوشایند – مثلاً در زیر پناهگاه های باز مانند آن دهانه ها و برآمدگی های غار – نوار سلامتی شما را دوباره پر می کند، اما در عین حال حداکثر سلامتی شما را کاهش می دهد.
ضربهها، ضربهها، سقوط یا بالا رفتن بیش از حد بدون مکث برای نفس کشیدن میتواند این نوار سلامتی را از بین ببرد – همانطور که آب و هوای نامناسب که در مناطق روستایی اسکاتلند کم و بیش پیشفرض است. این چیزها می توانند به سرعت جمع شوند، و همراه با یک انحراف طولانی به ناکجاآباد، جست و جوی تپه های بی پایان برای هیچ، می توانند آزمونی کبودی از استقامت – و صبر – ایجاد کنند، در حالی که هدف شما از رسیدن به فانوس دریایی به موقع است. . ، برای اینکه اصلاً به آنجا برسید، صادقانه تسلیم شوید و فقط ببینید در آینده چه چیزی ممکن است پیدا کنید.



شما بخش زیادی از آهنگ هایلند را صرف خواهید کرد – در واقع نه، تمام آهنگ هایلند – بدون داشتن کمترین اطلاعاتی که در آن هستید. شما ممکن است نام واقعی جایی که هستید را بدانید – بیشتر بازی، عمل واقعی نقشه برداری است، گرفتن آن صفحات کشف شده، نکات به یاد ماندنی از همیش، و نقاشی های خط خطی خود و مقایسه آنها با محیط تا زمانی که بتوانید با موفقیت عبور کنید. نام کوه در دفترچه یادداشت شما است – اما دشواری آن دانستن است جایی که جایی که در واقع شما هستید مانند: چگونه از جایی که در حال حاضر هستید، به هر جای دیگری بروید، یا اینکه اصلاً ممکن است به آنجا برسید.
این امر میتواند در مواقعی با هدایت هنری A Highland Song، انبوهی فراگیر و کاملا تکاندهنده از ضربههای قلم موی خزهای که روی هم قرار گرفتهاند، تشدید کند. برآمدگی های مختلف و قابل راه رفتن که مانند گاز روی هم روی هم قرار گرفته و به هم متصل می شوند. بزرگنمایی کنید و آنها محو خواهند شد – هیچ بافتی از نزدیک وجود ندارد، شما یک کفشدوزک هستید که راه خود را روی یک نقاشی دیواری عالی از یک رشته کوه میگذرانید، هر طور که آن را قاب کنید. این عمیقا، بسیار خاطره انگیز، شاعرانه، و برازنده کلمات با دقت انتخاب شده A Highland Song است.



اما پیمایش در یک روز ابری، یا در هنگام باران یا طوفان، یا در غار یا هر دو طرف شب میتواند دردسرساز باشد، بهویژه هنگام پرش بین آن صفحات لایهای از محیط مقیاسپذیر. یا حتی در یک روز کاملاً صاف – فانوس دریایی به ندرت قابل مشاهده است، بنابراین به ندرت به عنوان هر نوع نقطه مرجع عمل می کند. و با وجود ظاهر و کوهنوردی و حال و هوای آن، این نفس وحشی نیست. شما نمی توانید یک سنجاق را در جایی دورتر قرار دهید و سپس به آنجا بروید. یک سنجاق را در آن قرار میدهی و سپس به هر مسیری که به اندازه کافی خوش شانس بودی برو، و شاید این شما را به آنجا برساند. شاید در نهایت به جای دیگری برسید.
شاید شما هم مثل من دیگر آن پین را نبینید. در مجموع، A Highland Song می تواند مکانیزم، بازی بودن آن را بیش از حد آشکار کند. ممکن است گهگاه برای حس واقعگرایی مناسب باشد، اما وقتی مویرا – حداقل مویرا من – اغلب بارها به ساق پا میکوبد یا به سادگی به ورطه سقوط میکند، زیرا نمیتوانستم کاملاً تشخیص دهم که آیا آن صخره پسزمینه قابل بالا رفتن است یا نه. فقط زمینه پس زمینه، می تواند رنده شود.
همانطور که می تواند خود آهنگ عجیب و غریب، بیش از حد. گهگاه – و برای من، خیلی وقتها – یک گوزن را میبینید، و دنبال کردن آن شما را به اکشنهای ریتمبازی سوق میدهد، همانطور که به سرعت به آهنگی شاد میپرید و از میان تپههایی که ممکن است پرواز کنید. ساعت ها را با سرعتی منظم صرف کرده ام. مسئله این است که این موسیقی فولکلور که توسط لارنس چپمن و دو گروه فولکلور اسکاتلندی Talisk و Fourth Moon ارائه شده است، همیشه با لحنی که درست قبل یا بعد از آن می آید جفت نمی شود.



وقتی کلیک میکند، این لحظات مانند یک بازدم طولانیمدت است، یک رها شدن وحشیانه در حالی که از سمت دور کوهی که یک روز پرتنش و ارزشمند را در آن گذراندهاید، پایین میروید. بعد از یک زوج متوالی، که صحنههای خفن و ناامیدکننده زنده ماندن را نشان میدهند، میتوانند مانند یک وقفه ناخوشایند احساس کنند، یک شوخی که در مراسم تشییع جنازه منفجر میشود. همچنین کمکی نمی کند که آنها اغلب شما را به مکانی کاملاً جدید می برند، با اندکی نشان می دهد که آیا این شما را به فانوس دریایی نزدیکتر کرده است یا در واقع شما را حتی دورتر فرستاده است. A Highland Song یک بازی زبانی است، اما در نتیجه اینجا یکی از زبانهای بازی ویدیویی نیز هست: قوانین ناگفته (“این قابل بالا رفتن است”) که منجر به دستورالعملهای ناگفته میشود (“شما باید آهو را تعقیب کنید تا به هدف خود نزدیک شوید.” “) که هر بازیکن وظیفه شناس تمام تلاش خود را می کند تا از آن پیروی کند. گاهی اوقات آن زبان برای درک واقعی بسیار ظریف است، که به نوبه خود آن را بیش از حد قابل مشاهده می کند. به یک قانون ناگفته خیلی مکرر یا خیلی سخت فکر کنید و به باری آگاهانه تبدیل می شود، نه برای شفافیت، بلکه برای شک و تردید به خود.
اما پس از آن – و من تا اینجا قدردانی می کنم که این به نظر می رسد یک مبارزه واقعی یک بازی تا کنون، که از بسیاری جهات بوده است – شما به فانوس دریایی خواهید رسید. شما همچنین، و این چیزی را خراب نمی کند، برای اولین بار فقط در هفت روز به طور جدی برای رسیدن به آنجا تلاش خواهید کرد. اما A Highland Song بسیار با چندین بازی در ذهن ساخته شده است، و بر خلاف دیگران که به معنای کمی تجهیزات اضافی و شاید یک گزینه “پایان خوب” است اگر کارها را درست انجام دهید، این اجراهای چندگانه ضروری است که در حین رفتن به آن فکر کنید. . رمز و راز را از آن استخراج کنید، که هر کسی که با عموی مرموز کتابی خوانده است ممکن است بتواند به اندازه کافی زود حدس بزند، و چه چیزی باقی می ماند؟
Reframed، این یک بازی بسیار متفاوت است. یکی در مورد تجربه مستقیم بر موفقیت، کاوش در مورد نتیجه. چه نوع داستانی، به خصوص داستانی که در دلش کمی رمز و راز دارد، باید بارها و بارها بازخوانی شود؟ پاسخ، حداقل این بار، پاسخی است که در آن تمام جادوی واقعی در خواندن آن نهفته است، در غنای کلمات، زیبایی دنیایی که به آرامی و عمداً در معرض دید قرار میدهند – برخلاف اینکه شما را به جایی نهایی ببرند. ، بیتی که در نهایت متوجه می شوید چه اتفاقی می افتد. A Highland Song واقعاً، مطمئناً، قصیدهای برای کوه زنده نان شپرد است، چیزی که من فقط پس از اتمام یک اجرا و خواندن شخص دیگری که در مورد آن صحبت میکرد، ساعت آن را انجام دادم، و سپس به آنچه که مینواختم (و آنچه که من مینواختم) فکر میکردم. نکرد بازی کردم، اما فقط فکر کردم داشتم). کتابی که نویسنده آن، که سالها در رشته کوه کایرنگورمز پرسه میزد، هدف خود از نوشتن آن را «شناخت ماهیت اساسی آن» توصیف کرد. و سپس تصریح کرد: «دانستن، یعنی با معرفتی که فرآیند زیستن است».
آهنگ هایلند درباره احساس گم شدن در کوهستان است. در واقع حتی گم نشده است. فقط برای بودن در کوه ها، داشتن امتیاز حضور در آنجا فقط برای مدتی، تجربه مستقیم و گسترده آنها و آنها را به عنوان یک فرآیند زندگی بشناسید. در مورد مویرا بیش از یک هفته است، در شپرد بیشتر عمر. مویرا اینجا چیست که به این سو میان تکههایی از شعر، نامهها، خاطرات، و نشانههای خطنوشته شده و برای همیشه ناقص فرار یا دعوای عاشقان جستجو میکند؟ در حالی که وقتی علف های بلند به اطرافش تکیه می دهند، می لرزد، و انگشت پایش را روی صخره دیگری می چسباند، و زیر یک نفس تند دیگر، طنز چوبه دار را زمزمه می کند؟ احساس میکنم او آهوی خود من است، یک مکگافین یا مکانیزمی است که قرار است من را به حرکت در نسخه طبیعت کوهستانی هدایت کند – مطمئناً به فانوس دریایی، اما نه با عجله. فانوس دریایی من در مسیر بعدی فقط قله ای بن بست در لبه نقشه یا غار مسدود دیگری است. یک هدف نهایی که فقط فرصتی است برای یک دقیقه نشستن و گوش دادن به باد یا آب روان، و آشنایی با گوشه ای دیگر از چنین دنیایی صمیمی.
یک کپی از A Highland Song توسط Inkle برای بررسی ارائه شد.
منبع: https://www.eurogamer.net/a-highland-song-review